سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    (استادعبّاس حاکی)..........
    ارسال شده توسط

    ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

    در تاریخ : يکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۵
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۶۸ | نظرات : ۴۳

    بنام نگارگرعشق...............
    ......................................................
    دریکی دوماهِ اخیر، چند سروده دراین سایت به اشتراک گذاشته ام ، با(استقبال ویا(اقتفا) از غزلیّاتِ زیبای (استاد عبّاس حاکی) محقق، نویسنده وشاعرِ معروفِ کشورمان.......گرچه ایشان رااحتیاجی نیست که شاگردی چون بنده ، معّرفیشان نماید...ولی به حکمِ وظیفه برخود فرض می دانم...که چندسطری بنویسم.......شاید به نوعی، مختصری ازدِینَم رانسبت به ایشان، اَدانمایم.
    وچه خوبست که دراین پستها....که تاکنون...انواع واقسامِ مطالبِ گوناگون ومتنوّع نوشته شده......گاهی هم دوستان بپردازند به معرّفی بزرگانی چون......(استاد حاکی) که عمری رابدونِ هیچ ادّعایی درخدمتِ فرهنگ وادبیّاتِ مملکتمان بوده ....وشاگردانِ بسیاری را تربیت نموده اندوبه جامعه ی فرهنگی، معرفّی نموده اند.
    ..........................................................................................................
    درچهارم مهرماهِ سالِ 4 1 3 1 ودرشهرِ رشت، ودرخانواده ای بازاری دیده به جهان گشودند....ابتدا، تحصیلات راتااخذِ دیپلمِ ادبی درهمین شهر انجام داده وبه استخدام آموزش وپرورش درآمدندودرروستاهای اطراف....به تدریس پرداختند....چند سالی بعد ودرضمن تدریس موفق به اخذِ لیسانس مدیریت بازرگانی ازمدرسه ی عالی بازرگانیِ رشت شدند....
    گرچه پیش ازاینها...دوکورسِ مکاتبه ای روانشناسی رانیزازدانشکاهِ جورجیای امریکاگذراندند...ولی به دلایلی ادامه ندادند....تدریس های ایشان بیشتر دردبیرستانهای شهر وروستا...وهنرستان... مربوط بود به زبانِ انگلیسی و ادبیاّت....وبخصوص متمرکزِ برعروض وقافیه وصناعاتِ ادبی ....به شکلی که بعدازبازنشست شدن نیز...همیشه ازوجودِاین بزرگوار برای تدریس دردوره هایی که اموزگارانِ دیگر....دوره ی کاردانی رامی گذراندند...استفاده هاشده است....وایشان خوشبختانه با تمامِ اموخته های مفیدشان.....درخدمتِ اموزگارانِ شهرِ خود نیز بوده اند.
     پدرِ ایشان اهلِ کتاب ومطالعه بودندوشعر می سرودند...وانواعِ کتابهای چاپِ سنگیِ عصر قاجاررادراختیارداشتند.....وبه همین دلیل واستعدادِ ذاتیِ که داشتند..ازهمان اواخرِ دوره ی ابتدایی ، ایشان هم شعر می سرودند....ولی بیشترین فعالیّشان  درنوشتنِ داستان...نمایشنامه، مقالاتِ ادبی وانتقادیوصدالبته بیشتر...مطالعه وتحقیق، گذشته است...واکثرِ مکتوباتشان درنشریاتِ محلّی وسپس درمجلاّتی مثلِ ..تهران مصّور.....امیدِ ایران....صبحِ امروز.....سپیدوسیاه.....خواندنی ها.....وراهنمای کتاب، درتهران به چاپ رسیده است.
    بعدازانقلاب نیزبه تحقیقاتی پرداختندومقالاتِ متعّددی درزمینه ی زبانشناسیِ (گیلکی)نوشته وبه چاپ رسانده اندکه معروف ترینشان مربوط می شود به سروده های (پیرِ شرفشاهِ دولائی)گیلکی سرای قرنِ هشتم.....(که خواهدامد).....
    آنچه که جناب استاد عباس حاکی درطولِ دوره ی فعالیّتِ ادبیشان به رشته ی تحریر دراورده اند(وخوشبختانه، هنوز هم ادامه دارد)....بعضی تاکنون چاپ شده...وبعضی هم چاپ نشده اند......گرچه بعضاً مجوّزِ چاپ هم داشته اند..
    وامّا.......انچه ازنوشته های ایشان که به چاپ رسیده اند:
    دیوانِ پیرِ شرفشاهِ دولائی(عارف وشاعرِ گیلکی سرای قرنِ هشتم)همراه با آوا نوشتِ فونوتیک، شاملِ 0 3 7 دوبیتی وبرگردان به فارسی، با واژه نامه ی بسامدی وبسامدی ....این کتاب درسالِ 2 7 ازاداره ی کلِّ فرهنگ وارشادِ اسلامی گیلان، مجوّز گرفته و، به چاپ رسید.وبه عنوانِ کتاب برنده ی تألیفات فرهنگیان، انتخاب شد.
    یَبروج....(قصّه ای اساطیری، بانثرِ فارسیِ سره)درسالِ 7 7 .
    (وقتی که پندارها خالی ست)...مجموعه ی پانتومیم...سال9 7 .
    (روح مقدّس)....داستانِ بلند.درشماره ی مخصوصِ نوروزِ2 4 3 1به چاپ رسیده...
    بوته های گرم...سالِ چاپ....2 4 3 1 
    انچه ازنوشته های ایشان که به دلایلی به چاپ نرسیده، عبارتنداز:
    (شناسنامه ی نسلِ سوم)..اجازه ی چاپ هم گرفت و...به دلایلی چاپ نشده.....
    نمایشنامه ی (انگره مینو)..درزمینه ی اساطیرِ ایرانی....
    تفهیم المعجم(فی معاییرِ اشعارعجم)بابرگردانِ نثران به فارسیِ ساده ی امروزی وتشریحِ دوایرِ عروضی وصنایعی ادبی به طورکامل درحواشی.....ازین کتاب (0 4 )مجلّد به صورتِ پلی کپی تکثیر ودراختیارِ دوستان قرارگرفت.....هنوز هم این نوشته....توسطِ بعضی دانشجویان برای نوشتن وتکمیلِ پایان نامه ها...موردِ استفاده قرارمی گیرد....البته دیگرانی هم ازان کپی گرفته واستفاده می نمایند....
    بنابرفرمایشِ خودشان تازمانی که ایشان درایران حضورداشتند،وبه خاطرِ دراختیارداشتنِ منابعِ اطلاّعاتی.....کارِ تحقیق وپژوهش، ادامه داشته....ولی چون فرزندانشان به انگلستان مهاجرت نموده بودند....استادنیزدرسالِ 9 7 3 1 با خانمشان به لندن رفته ودراین شهر....سُکنی گزیدند...چون دیگر دسترسی به کتابها ومنابعِ اطلاعاتی خود نداشتند....به صورتِ جدّی به سرودنِ شعرروی اوردند....وتمامی آنهارافقط دردوسایتِ ادبی دراختیارِ دوستداران قراردادند...که حاصلِ ان هم اکنون درکتابی به نامِ (زخمه ها)...شاملِ غزلیّات....قصیده ...مثنوی ...دوبیتی ...رباعی ....نیمایی......ووووووو،خوشبختانه درحالِ چاپ است وایضاً تدریس هایی دارند بخصوص درزمینه ی (قافیه براساسِ مصوّتِ کوتاه) ونقدی بر(فرهنگِ عروضی) دکتر شمیسا.....که درهمین سایت ها موجودند.....
    ...................................................
     چندسالی است که ازطریقِ یکی ازهمین سایت های ادبی..افتخارِ اشنایی باایشان رادارم....و، خیلی زود این آشنایی بدل شده به رابطه ی استادوشاگردی، بینِ ایشان وبنده....واستفاده برده ام و(می برم) ازمحضرشان......ارتباطِ ما....ازهمان ابتدا، درسایت بودو....سپس....تلفن....وایمیل....ودرحالِ حاظر....همه ی اینها به اضافه ی (اسکایپ) وخدای راشکر....که ادامه دارد.....
    شهریورِ سالِ 2 9 ، استاد مسافرتی داشتند به ایران....قراری گذاشتیم بادوتنِ دیگرازدوستانِ شاعر،که افتخارِ آشنایی باآنها نیز فقط ازطریقِ اینترنت وهمین سایتهای ادبی ، نصیبِ بنده شده....درمنزِلِ یکی ازاین عزیزان...بنده یک روز صبحِ زود ازاراک به تهران... رفته وبه اتفآقِ دوستِ نازنین دیگرمان......چندین ساعت رادرحضورِ جناب استادحاکی عزیزبودیم....واستفاده بردیم و....صحبتهانمودیم وباورکنید اگر عرض کنم....که این چندین ساعت رااصلاً متوجّه نشدیم که چگونه گذشت....واگرکسی ناظرِ براین نشست بود....بدونِ شک    فکرمی کردکه ما، سالیانی ست که یکدیگررامی شناسیم....واین دیدار به هیچ وجه نمی تواند ....بارِ اوّل باشد.....عرض کردم که بنده نخستین باربود که ازنزدیک این بزرگواران رامی دیدم........یکی ازدوستان....قصیده ای سروده بودندبه نام(حاکیانه)...که تقدیم استادنمودند...وایضاً غزلی بانام(دیدارِدیوانه ها) برای حقیر...پس ازساعتها...دورِ هم بودن و.....بهره بُردن ازمیزبانیِ گرمِ خانواده ی آن شاعرِ گرامیِ تهرانی....غروب......به اجبار....زمانِ وداع بود......وچه خداحافظیِ شاعرانه ای.....
    شب به هنگامِ برگشتن به اراک....دراتوبوس....به قولِ امروزیهااین(غزل مثنوی) راسروده وفردای همان روز درسایت....تقدیمِ استاد نمودم.........
    ...................................................................................
    لحظه های باتوبودن، همچو خوابی بود ،حیف
    تشنه کامی چون مرا، گویاسرابی بود،حیف
    باتو بودم، دربهشتِ آرزوها، مستِ مست
    هرنگاهت بردلم، جامِ شرابی بود، حیف
    باغِ دل،سرسبزِ از، گلپونه های عاشقی ست
    عطرِ عشقی بودو، شوقی وشبابی بود، حیف
    غافل ازصیّاد مرغِ دل، غزلخوانی نمود
    واژه هارا، رقصِ نابی پیچ وتابی بود، حیف
    گاهِ رفتن، تا نبینی دیده های اشکبار
    دیده ازتو، برگرفتن هم، عذابی بود،حیف
    برحریمِ دل، اگرچه لطفِ تو،چون ماه بود
    باورم امّا، نمی اید چنین،کوتاه بود
    باطلوعی دیگراین شب را، پگاهی بایدش
    مرغِ پربشسکته را، گاهی نگاهی بایدش
    کودکِ دل، برتوعادت کرده، لالایی بخوان
    بانوازشهای خود، ازشورِ شیدایی بخوان
    مستیَم را، دردِ هجرانت ربود ازسر،بیا
    چشم درراهِ تودارد دل،دمی دیگربیا
    باغزلهایت، غزالِ عاشقی دردام گیر
    وَز شرابِ مشرقِ چشمِ غزلها،جام گیر
    وعده ی بارانِ لطفت،برکویرِ دل خوشست
    دستِ پُرمهرت کشیدن، برحریرِ دل خوشست
    عاشقم(دیوانه ام)عیبم مکن، دستم بگیر
    مست من، افتاده من، ساقی تویی و،دستگیر
    ........................................................................
    این دیدار، به امیدِ تکرار...به سرشد...ولی، استاد وعده نموده اند درمسافرتِ اینده به ایران...که انشاءا....زیادهم دیرنیست....اراک هم تشریف بیاورندو(اگرعمری )باشد....درخدمتشان خواهیم بود......
    وامّا......برای حُسنِ ختام.....،آخرین سروده ی ایشان را،تقدیمِ شما عزیزان می نمایم
    بنام نگارگرعشق..
    ...............................................................
    (زکاتِ روی زیبا).
    ....................................................
    براین زیبایی وخُلقِ نکو، دِینِ زکات است
    اَدای دِینِ حق، برمؤمنان،ازواجبات است
    زکاتِ روی زیبا،عاشقان را، مهربانی ست
    زکاتِ خُلقِ نیکو، گاهگاهی، التفات است
    گرفتارانِ عشقت را،رهایی درگمان نیست
    که تنهادررَهت بیخودشدن، راهِ نجات است
    نمی میرد هرانکس در رَهت، ازجان گذشته
    که باعشقِ تومِردن،راهِ تجدیدِ حیات است
    نمرده است هرکه باایمان به راهِ عشق جان داد
    نیازی نیست برتوضیح، عینِ واضحات است
    حضورِ عشقِ تو درسینه ام،حبل المتین است
    که بی تکیه به ایمانِ تو،جانم بی ثبات است
    چنان محوِ تو می گردند مشتاقانِ رویت
    که یاد ازهِندوانِ بُت پرستِ سومنات است
    وجودم ازصفای حق جدا، (حاکی) نگردد
    عطای مهرازدلداربرقلبم، برات است
    ...........................................................................
    درپایان این نوشتار...هم ازحضورِ عزیزانِ هموند عذرخواهی می کنم....اگرطولانی شد....وهم ازمحضرِ مبارک استاد که می دانم به هیچ وجه، انگونه گه درخورِ مقامشان بوده...نتوانسته ام....انجام وظیفه نمایم......امید که این آشنایی های درسایت ها....فقط به امیدِ چندوزه ...وباری به هرجهت نباشد......که ارزش دارد....سلام وعلیکم....وچه خوبست که شاعرانِ گرامی....درزنده نگه داشتنِ این رسمِ کُهن.....پیشقدم باشند......موفق ومؤید باشید انشاءا........(دیوانه)
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۷۵۵۹ در تاریخ يکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0