سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      قوانین قافیه در شعر
      ارسال شده توسط

      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

      در تاریخ : چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۱۹:۳۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۳۰ | نظرات : ۱۲

      ارتباط شعر، وزن، و قافیه
      دیدگاه صاحب­نظران ادبیات: شعر، سخنی موزون و مقفّی
      دیدگاه منطقیان: شعر، سخنی خیال­انگیز است و وزن و قافیه برای آن ضروری.
      دیدگاه خواجه نصیر توسی: وزن به دلیل خیال­انگیز بودن، از فصول ذاتی شعر است.
      خیال­انگیز بودن شعر: استفاده از آرایه­ های ادبی در شعر.
      تأثیر وزن در شعر:
      الف) به شعر، زیبایی سحرانگیزی می­بخشد.
      ب) آن را شورانگیز می­سازد.
      *شعر، آفرینش زیبایی به کمک واژه است.
      اوزان شعر فارسی، از نظر «خوش­آهنگی، زیبایی، کثرت، تنوع و نظم» در جهان بی­نظیر است.
      تأثیر قافیه در شعر:
      الف) به زیبایی و خوش­آهنگی شعر می­افزاید.
      ب) گوش را نوازش می­دهد.
      ج) شادی­آور است.
      ردیف:
      ـ کلمه یا کلماتی که بعد از واژه­های قافیه، عیناً از نظر لفظ و معنی تکرار می­شود.
      ـ به شعری که دارای ردیف باشد، «مردّف» می­گویند.
      ـ بیتی که هر دو مصرع آن قافیه داشته باشد، «مصرّع» نام دارد.
      ـ بیتی که تنها یک مصرع آن قافیه داشته باشد، «مقفّا» نام دارد.
      واژه­های قافیه:
      واژه­هایی است که حرف یا حروف قافیه در آخر آنها مشترک باشد.
      قافیه در شعر سنتی « اجباری» و ردیف که پس از قافیه می­آید، «اختیاری» است.
      در بعضی از اشعار، ردیف­ها از نظر معنا با همه تفاوت دارند ولی این تفاوت، جنبه­ی مجازی دارد و برای خواننده، چندان محسوس نیست؛ مانند:
      سال­ها دل طلب جام جم از ما می­کرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می­کرد
      گفتم این جام جهان­بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می­کرد
      «می­کرد» در بیت دوم، در معنای «می­ساخت» به کار رفته است.
      قواعد قافیه:
      قاعده ۱:
      هر یک از مصوّت­های « ا » و « و » به تنهایی اساس قافیه قرار می­گیرند؛ مثل: «ما» و «تمنا» در شعر بالا.
      قاعده ۲:
      هر مصوّت با یک یا دو صامت بعدش اساس قافیه قرار می­گیرد:
      - مصوت + صامت
      - مصوت + صامت + صامت
      مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
      ُو(مصوّت+ صامت)= حروف اصلی قافیه
      تبصره ۱:
      به آخر واژه­های قافیه ممکن است یک یا چند حرف الحاق شود که جزء حروف مشترک قافیه­اند و رعایت آنها لازم است.
      حروف الحاقی:
      شناسه­ ها: افروخته­اند، سوخته­اند
      ضمایر متصل: بستیمَش، پیوستیمَش
      مخفف صیغه­ های زمان حالِ بودن ( ـَم ، ی، یم، ید، ـَند)
      چونَم: ـَم = هستم خونَم: ـَم= هستم
      پسوندها: طبیبان ، غریبان
      «ی» آخر بعضی از واژه­های مختوم به « ا » و « و » : خدای – جای
      تبصره۲:
      مصوّت « ـِ » (هـ . ـه بیان حرکت) و مصوّت «ی» چه جزء حروف اصلی کلمه باشند و چه نباشند، از نظر قافیه «الحاقی» به شمار می­آیند.
      « نامه ـ جامه» = « ـِ » الحاقی « ام» اصلی
      « علی ـ منجلی» = «ی» الحاقی « ـَ ل» اصلی
      رواق منظر چشم من آشیانه­ی توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه­ ی توست
      ردیف = توست
      قافیه = آشیانه ­ی ـ خانه­ ی « ـِ ، یِ» الحاقی « انـ » اصلی
      بعضی از شاعران، به ندرت «ی» را تنها حرف قافیه قرار داده­اند
      …هجی ـ … نی = در شعری از منوچهری
      مصوّت « ـِ » (= ـه/ ه) به ندرت اساس قافیه قرار گرفته است؛ به ویژه قافیه، الحاقی داشته باشد
      هر کجا ذکر او بود تو که­ای جمله تسلیم کن بدو تو چه­ای
      ای = الحاقی ـِ = اصلی
      تبصره ۳
      اگر قافیه حروف الحاقی داشته باشد، مصوّت کوتاه در قاعده­ی ۲ (مصوّت + صامت) می­تواند متفاوت باشد:
      « منظری ـ تصوّری» ی= الحاقی « ـَ ر» و « ـُ ر» = اصلی
      تبصره ۴
      پسوند و پیشوند اگرچه واژه نیستند، گاهی در حکم واژه­ی قافیه قرار گرفته­اند:
      « تمثالگر ـ خوب­تر» « بَر نمی­گیرد ـ دَر نمی­گیرد»
      « لولیان ـ روان» به معنی رونده « پاک ـ عیب­ناک»
      و به شرطی قافیه محسوب می­شوند که تکرار نشوند (هم­معنی نباشند)
      « لولیان ـ روان» = ان واژه­ی قافیه­ و حروف اصلی
      « زلفکان ـ رخان» = ان نشانه­ی جمع است و قافیه درست نیست.
      تبصره ۵
      حروف مشترک قبل از حروف اصلی، جزء حروف قافیه نیستند و رعایت حروف مشترک لازم نیست.
      « شکایت ـ حکایت» = ـَت حروف اصلی است و این دو کلمه می­تواند با واژه­هایی مثل « نعمت و فرصت» هم­قافیه شوند.
      تبصره ۶
      واژه­های قافیه می­توانند جناس هم داشته باشند:
      آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
      «باد» قافیه اول – «نیست» قافیه­ی دوم و هر دو جناس تام
      ساقی از آن شیشه­ی منصور دم در رگ و در ریشه­ی من صور دم
      ای همه عالم برِ تو بی­شکوه شوکتِ خاکِ درِ تو بیشِ کوه
      خواجه در ابریشم و ما در گلیم عاقبت ای دل همه یکسر گلیم
      واژه­ های هم­قافیه:
      هرچه تعداد واژه­های هم­قافیه در زبانی بیش تر باشد، سرودن شعر قافیه ­دار آسان­تر است؛ به ویژه در قافیه­هایی مانند:
      « ار» = (کار، یار، نگار)
      « ان» = (روان، جان، نهان)
      « ـَر» = (سَر، پَر، دَر)
      « ا » = (ما، جفا، شما، ریا)
      و در بعضی دیگر اندک است مانند:
      «یغ» = (دریغ، تیغ، ستیغ)
      قافیه میانی:
      بعضی از شاعران برای غنی­تر کردن موسیقی شعر، گاه در پایان «نیم­مصرع» هم­قافیه می­آورند:
      هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
      قافیه درونی:
      گاهی قافیه در درون مصرع است، یعنی تنها در پایان مصرع یا نیم مصرع نیست؛ مانند:
      روح تویی، نوح تویی، فاتح و مفتوح تویی
      ذوقافیتین:
      گاهی شعر دارای دو قافیه پایانی است:
      بیا تا حال یکدیگر بدانیم
      ق.۲ ق.۱
      مراد هم بجوییم اَر توانیم
      ق۲ ق۱
      در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوزها همراه شد
      قافیه خطی:
      صورت ملفوظ قافیه و شکل خطی (مکتوب) قافیه باید یکسان باشد
      «بیز و خیز» = هم­قافیه اند؛ اما واژه­های «حضیض، لذیذ» از نظر صورت ملفوظ با «بیز و خیز» یکسانند، ولی چون شکل خطی آنها متفاوت است، قافیه کردن آنها درست نیست.
      چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
      عیوب قافیه:
      رعایت قواعد و ضوابط قافیه الزامی است و هرچه غیر از آن باشد، غلط است. مثلاً قافیه کردن «پُر» با «تَر» ـ «فردوسی» با «طوسی» ـ «احتیاط» با «اعتماد»
      تکرار واژه­های قافیه:
      علمای بلاغت، آن­را عیب فاحش می­شمرند، مگر این که:
      الف) ابیات شعر از بیست درگذرد
      ب) قصیده، دو مطلع داشته باشد.
      ج) ردّالقافیه باشد.
      تکرار واژه­ ی قافیه ­ی مصرع اول در غزل و آوردن آن در مصراع چهارم را آرایه­ی(صنعت) «ردّالقافیه» به حساب آورده­ اند.
      تکرار واژه­های غیر ساده­ ی قافیه :
      تکرار واژه­های غیرساده، در صورتی که اجزای سازنده­ی آن­ها چندان آشکار نباشد، یا میان معنای دو جزء فرقی بتوان نهاد، رواست؛ مثلاً:
      * «رنجور و مزدور»، «پاسبان و مهربان»، «آب و گلاب» «شاخسار و کوهسار»، «آبدار و پایدار»
      * علامت ماضی(ید) چون چندان شناخته نیست واژه­هایی مثل: وزید، پرستید، و … قافیه می­شوند و «ید» در همه­ی آن­ها مشترک است.
      «کشیده ـ چشیده» ـِ = الحاقی ید= اصلی
      * علامت گذرا ساز « اند» یا « انید» نیز تکراری می­آیند؛ مثل پراند، نشاند، دواند و…
      « مانَد و نتوانَد» = ـَد: الحاقی علامت گذراساز « انـ » حرف اصلی
      اگر « انَد» را حذف کنیم، این واژه ها نمی­توانند قافیه شوند.
      * اگر اجزای کلمات کاملاً شناخته شده باشد، تکرار قافیه روا نیست:
      * (زلفکان، رخان، لبان، رخسارگان) که قافیه کردن این واژه­ها درست نیست
      قافیه در شعر نو:
      شاعران نوپرداز، برای قافیه اهمیت زیادی قائل­اند
      نیما: «شعر بی­قافیه، مثل آدم بی­استخوان است. هنر شاعری در قافیه­سازی است. قافیه مقید به جمله­ی خود است، همین که مطلب عوض شد، قافیه به آن نمی­خورد»
      * ضوابط قافیه در شعر نو، شکل درستی نگرفته است.
      * آنچه گفته شده، بیش تر جنبه ذوقی دارد.
      * در آخر ابیات نمی­آید، بلکه بستگی به مطلب دارد.
      * الزاماً هر مطلب قافیه­دار نیست.
      * وقتی شعر:
      ۱ـ حاوی مطالب پراکنده و ۲ـ وصف­های جداگانه است یا ۳ـ جنبه­ی امری و دعایی دارد،
      قافیه را لازم نمی­دانند.
      * قافیه، محدودیت­های شعر کلاسیک را ندارد؛ شاعر خود را اسیر قافیه نمی­سازد.
      * معمولاً در هر مطلب، دو یا چند مصرع قافیه­دار می­آید.
      نکات پایانی بحث قافیه:
      * در فارسی امروز، مصوّت مرکب وجود ندارد
      *علامت « و » در خط فارسی، نماینده­ی سه حرف ملفوظ است = «تو ـ سود ـ وجد» به علاوه در کلمه­ای مثل « نُو» نماینده­ی دو حرف ملفوظ است.
      *علامت «ی» نماینده­ی دو حرف ملفوظ متفاوت است: «سی»= مصوّت ـ «وِی»= صامت
      شیوه­ ی به دست آوردن حروف اصلی قافیه:
      راه اول:
      الف) حروف الحاقی را کنار می­گذاریم: طبیبان ـ غریبان: ان= الحاقی، (طبیب ـ غریب)
      ب) یکی از واژه­های قافیه را انتخاب می­کنیم: طبیب
      ج) آخرین هجای (بخش) قافیه را در نظر می­گیریم: بیب
      د) حرف اولِ (صامت) آخرین هجای قافیه را حذف می­کنیم: ب یب
      ه) حرف یا حروف اصلی به دست می­آید: یب
      ـ اگر واژه­ی قافیه یک هجایی بود، حرفِ (صامت) اول آن را بر می­داریم:
      پاک ـ خاک : اک = حروف اصلی
      راه دوم:
      الف) حروف الحاقی را کنار می­گذاریم: گلستانم ـ فراوانم: ـَم
      ب) از آخرین صامت آغاز می­کنیم: گلستان
      ج) به اولین مصوّت که رسیدیم: گلستان= اولین مصوت: « ا »، صامت:«ن»
      د) آن مصوت و یک یا دو صامت بعدی، حروف اصلی قافیه­اند: « ان»
      * بعد از کنار گذاشتن حروف الحاقی، اگر به مصوت بلند « ا » یا «و» رسیدیم، همان حروف اصلی قافیه­اند و «قاعده­ی یک» را شامل می­شود.
      «بهایی ـ رهایی»: یی= الحاقی رها: اولین مصوت و حرف اصلی قافیه
      «جوی ـ مجوی»: ی= الحاقی جو: اولین مصوّت و حرف اصلی اضافه
      بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
      ۱ـ « آرزوست» = ردیف
      ۲ـ « گلستانم ـ فراوانم» = قافیه
      ۳ـ « ـَم» = الحاقی
      ۴ـ « ا نـ» = حروف اصلی
      ۵ـ « انَم» = حروف مشترک قافیه
      منبع : کلیاتی درباره ی قافیه به کوشش محمد آمیغی. بازنشر : شعر۲ دات کام. 
      منبع شعردو/
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۶۲۱۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۱۹:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0