سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        زندگی نامه شاعر بزرگ کورد عبدالله پشیو
        ارسال شده توسط

        بهزاد ساوانا

        در تاریخ : جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۲۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۲۸ | نظرات : ۳

        عبدالله پشیو به کردی عه‌بدوڵا په‌شێو در سال 1946 
        در روستای بهکرا(بیرکوت) از توابع شهرستان اربیل
        (هه‌ولێر) واقع در شمال کردستان عراق پا به دنیای گذاشت
         كه بعدها در شعرهایش آن را مكان رنج، بی‌عدالتی و
         جرم عنوان كرد. پشیو دوران ابتدایی و متوسطه را د
        ر همان شهر به پایان رساند. تا دهه‌ی 1970 در کشور
        های روسیه، لیبی و سویس به دور از وطن سپری کرد.
         او درجه‌ی دکترای خود را در رشته‌ی زبان و ادبیات 
        کردی از دانشگاه مسکو دریافت کرد.
        اگر بخواهیم چهار ركن اساسی برای شعر معاصر كردی تعیین كنیم؛ بی گمان نام عبدالله پشیو یكی از چهار چهره‌ی شعری كردها است كه در كنار نام‌های دیگری همچون: شیركو بیكس، لطیف هلمت و رفیق صابر، بر پیشانی شعر معاصر كردی می‌درخشد و جایگاه بسیار قابل توجهی را به خود اختصاص داده و تأثیر منحصر به فرد و خاص خودش را هم بر جریان شعر كردی و حتی جریانات سیاسی و اجتماعی كردستان گذاشته است.
        پدر پشیو از پیشمرگان مبارز كردستان عراق بود و به همین خاطر او را در راه مبارزه با حكومت دیكتاتور و فاشیست وقت عراق از دست داد. خود پشیو هم، كه به سان سایر هموطنانش از زمانی كه به یاد می‌آورد در فضاهای جنگ، ناآرامی و اختناق و ناامنی و ترس زیسته بود؛ در دوران نوجوانی‌اش و همزمان با شروع مبارزات خودجوش توده‌های مردم كردستان عراق، علیه نظام حاكم بر عراق در هیأت پیشمرگه‌ای مبارز با كوله باری از عشق و فریاد به صفوف مبارزین كرد پیوست.
        جنگ كردستان عراق در سال 1975 میلادی فروكش كرد و بعد از این اتفاق، پشیو برای ادامه‌ی فعالیت‌های سیاسی و علمی خود به مسكو رفت و در دانشگاه پاتریس لومومبای آنجا به تحصیل پرداخت. این دانشگاه در آن زمان برای دانشجویان معترض و انقلابی ملت‌های جهان در مسكو دایر شده بود و به همین خاطر رشته‌ی زبان و ادبیات كردی هم در آنجا تدریس می‌شد. پشیو بعدها در این دانشگاه موفق به كسب مدرك دكترا در رشته ادبیات كردی گردید.
        عبدالله پشیو بعد از آزادی كردستان عراق در سال 1992 میلادی از یوغ حكومت دیكتاتور صدام به وطنش بازگشت اما اقامت او در كردستان عراق چندان طول نكشید زیرا به خاطر اختلافات و درگیریهای خونین مسلحانه‌ای كه میان هواداران احزاب سیاسی كردستان عراق به وقوع پیوست؛ كردستان عراق را به نشانه‌ی اعتراض به این درگیریهای خونین و ناجوانمردانه، ترك و دوباره عازم خارج شد.
        عبدالله پشیو بعد از ترك دوباره كردستان عراق، مدتی در كشورهای متعدد به ارائه‌ی دیدگاه‌ها و مواضع خود در كنگره‌های ادبی و اجتماعی و سیاسی پرداخت. وی در این همایش‌ها و سمینارها به مسائل متعددی از قبیل: عدالت، برابری و رفع تبعیض‌ها پرداخت.
        همان دیدگاه‌ها و مواضعی كه آنها را با زبانی گویا و تأثیرگذارتر در اشعارش منتقل می‌نماید. عبدالله پشیو بعد از مدتی دیگر، دوباره عازم مسكو شد ولی هم اكنون در كشور سوئد مقیم است و همچنان به فعالیت‌های ادبی و اجتماعی خود در این كشور ادامه می‌دهد.
        از عبدالله پشیو تاكنون مجموعه شعرهایی شامل: به سوی غروب، روزی نیست كه از دست شما عصبانی نباشم، شبی نیست كه خواب شما را نبینم(شه‌و نییه خه‌ونتان پێوه نه‌بینم)، شب‌نامه‌ی شاعری تشنه(شه‌ونامه‌ی شاعیرێکی تینوو)، سرطان برادر كشی(۱) و (۲)، بت شكسته(بوتی شکاو)، اشك و زخم، دوازده درس برای كودكان(دوانزه دانه بۆ منداڵان)، كاشتن پرتوها و یك دیوان كامل از تمامی شعرهایش منتشر شده است. وی علاوه بر سرودن شعر، مقالات و سخنرانی‌هایش را نیز در قالب كتاب منتشر كرده است.
        عبدالله پشیو در اوایل دهه هفتاد میلادی به همراه دیگر شاعران معروف كرد از جمله: شیركو بیكس، لطیف هلمت و رفیق صابر به تحولاتی در شعر كردی پرداختند. این شاعران با توجه به آشنایی كه با شعر معاصر جهان پیدا كرده بودند به ركود شعر نو كردی پی برده بودند و به همین خاطر بر مبنای تحقیقات و مطالعاتشان دست به ابتكارات و نوآوری‌هایی در شعر نو كردی زده و به خلق فضاهای جدیدی در شعر روی آوردند. این شاعران در دو گروه روانگه و كفری به ارائه‌ی بیانیه‌هایی پرداختند، ولی پشیو مستقل عمل كرد.
        جالب آن جاست كه آنها به هنگام مبارزه و نبرد، جلسات ادبی‌شان را در غارهای كوهستانی برپا می‌كردند.
        شعر او سرشار از تصویرهای بدیع و آکنده از شاخصه‌هایی چون زندگی، عشق، وطن، غربت، آزادی، مبارزه، عدالت‌خواهی و درخشش آهنگ‌های فراموش شده‌ی طبیعت پاک انسانی است. زبان شعر او چون دیگر شاعران هم روزگارش پر طنین و کوبنده است و او با استفاده از این شكل زبان هر آنچه زشت، ظالمانه و غیر انسانی ست می‌کوبد. عبدالله په‌شیو در شعرهایش رنج و محرومیت ملتش را به تصویر می‌کشد، چرا که شاعریست لبریز از تعهد به مردمش. خصوصیات عمده‌ی آثار او در این است که برخلاف شعر شیركو بیكه‌س كه عموماً روشنفكرانه و استعاری است، شعر او هم قشر تحصیل کرده و شعرخوان و هم مردم عادی را به یك میزان جذب می‌كند، چرا که پژواک غمگینانه‌ی مصیبت‌های فراموش نشده‌ی آنهاست.
        در شعر پشیو همواره به معشوقی برمی‌خوریم كه به منزله‌ی سنگ صبوری برای شاعر است. او همه‌ی دردها، دغدغه‌ها، آرمانها، رؤیاها، آرزوها، تصمیم‌ها و چشم‌اندازهای زندگی‌اش را با او در میان می‌نهد و هنگامی كه به تجسم موقعیت‌های عینی و ذهنی خود و ملتش می‌پردازد، سعی می‌كند كه او را نیز با خود در این راه همراه كند، ولی او را در دایره‌ی انتخابش محدود نمی‌كند.
        پشیو اگر نگوئیم محبوبترین، اما یکی از محبوبترین شاعران کرد در هر چهاره پاره‌ی کردستان است. شیوایی کلام و تسلط پشیو بر زبان کردی، با وجود استفاده‌ی وی از قالبهای نوین شعری، سروده‌های وی را چنان در میان مردم کرد محبوب کرده است که بسیاری از کردها حداقل شعرێ از وی را در حافظه‌ی خویش دارند.
        وی همچنین صاحب کرسی استادی ادبیات در دانشگاه "الفاتح" لیبی بوده است.
         
        برای دختری بلوند
        نامم را
        از دور شنیده‌ای
        دوستم داشته‌ای
        با شعرهایم انگار زندگی کرده ای
        و شیرینی شب‌هایت بوده اند
        ***
        نشناخته‌ای مرا
        باور کن نشناخته‌ای مرا
        دنیای دلخواهت را
        هرگز نزد من نخواهی یافت
        چرا که دنیای من سراسر اندوه است
        و  در آن
        برای لبخند جایی نیست
        ساکن ویرانه‌ای هستم
        که در آن
        جز شعر چیزی نمی‌یابی
        و آن که قبله دل و چشم توست
        تنها بتی شکسته است
        ***
        دور باش از من
        از زندگی‌ام
        و از چشمان بدبینم
        از شعرم
        و دسته گل‌هایی که به خاطر چیدن‌شان
        بارها تشویق شده‌ام

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۳۰۶ در تاریخ جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۲۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0