سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        از سادگی میتوان به سعادت رسید
        ارسال شده توسط

        محمد رضا بذرافکن

        در تاریخ : سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۱۸ | نظرات : ۰

        از سادگی میتوان به سعادت رسید                                                   
         
        ساده زیستن و ساده فکر کردن به مسائل برکتی است الهی که سرچشمه تمام آرامش ها است. همه عوامل پیچیده هستی همواره منشا و زیرمجموعه ای ساده دارند که اگر به این مطالب ساده پی ببریم ، پی بردن به مطالب پیچیده برای ما سهل و آسان است .انسان همواره در طول زندگی خویش بایستی تمام مطالب پیچیده را تجزیه و تحلیل کند و از آنها نتیجه ای ساده و عملی بگیرد و آن نتایج را در طول مدت زندگی پیاده کند. شیطان رجیم با کمک نفس سرکش انسان همواره کوشیده تا زندگی را پدیده ای پیچیده که در خود هزاران سوال بی جواب دارد در نظر ما انسان ها معرفی کند ولی انسان های واقعی فریب این حیله شیطان را نمیخورند و به وسوسه نفس سرکششان اعتنایی نمیکنند.شیطان برای حل مسائل زندگی که همواره ساده هستند و میتوان با کمترین انرژی و فکر آن ها را حل کرد ، در جلوی پای ما راه حل های پیچیده و تو در تو که گاهی اوقاط هم منطقی میباشند میگذارد و همواره ما را وسوسه میکند تا مسئله را با کمک این راه حل های طولانی حل کنیم ولی چون ما با این راه حل ها و فاکتورهای موجود در آن ها آشنایی کامل نداریم  دچار یاس و ناامیدی میشویم و و این ناامیدی ما را از هر چه مسئله است بیزار میکند.برای مثال دانشجویی را در نظر بگیرید که در طول یک ترم تحصیلی فقط چند جلسه آخر را در کلاس حظور داشته و مطالب ابتدای ترم را در اختیار ندارد.وقتی چنین دانشجویی در سر جلسه حظور به عمل می آورد با سوالاتی مواجه میشود که از نظر او بسیار پیچیده است ولی برای دانشجویانی که فرمول های ابتدای ترم را در اختیار دارند امتحان آسانی تلقی میشود.و خیلی خنده دار است که این دانشجو بعد ازشکست در این امتحان قصد انصراف از تحصیل را داشته باشد و دلیلش برای انصراف مشکل بودن امتحانات باشد.او اگرتمام فرمول های طول ترم را در اختیار داشت حتما نتیجه ای مطلوبی میگرفت و دلیل شکستش کوتاهیش در جمع آوری فرمول ها است نه مشکل بودن امتحان. پس نتیجه میگیریم که اصلا مسئله پیچیده در عالم هستی وجود ندارد و ما به دلیل ضعف خودمان در جمع آوری فرمال ها مسائل را پیچیده می انگاریم و اگر فرمول های نظام هستی را که در قران کریم آمده در اختیار داشته باشیم ، تمامی مسائل برای ما قابل حل است.اصلا مسئله پیچیده در آفرینش وجود ندارد و ما ترکیبی از چند مسئله ساده که مسئله مرکبی را میسازند مسئله دشوار و پیچیده میدانیم.اگر بدون آشنایی با قوانین هستی موجود در قران و توکل بر خدا به مصاف این مسائل ترکیبی برویم به ناچار دست به دامن راه حل هایی میشویم که به تجزیه و تحلیل شیطانی معروف است که این راه حل ها نه تنها کمکی به ما در حل مسئله نمیکند بلکه ما را هر چه بیشتر از هدف دور کرده و دچار تشویش و اظطراب میکند که نتیجه اش را امروزه در بیماران روانی و معتادان و افرادی که مرتکب قتل و خودکشی میشوند میبینیم.پس از عنوان این بحث ها خوب است بدانیم ، خدایی که خود سر چشمه هستی است چگونه انسان را در حل مسائل زندگی یاری کرده .خداوند در قران کریم به روشنی و سادگی قوانینی را برای زندگی بشر وضع کرده و مومنان را موظف کرده تا از این قوانین پیروی کنند.کلام خدا چنان ساده و قابل فهم است که هر فردی با هر سطح فکری قادر خواهد بود که ازاین منبع پر اب سیراب گردد و دشمنان قران همین سادگی کلام خدا را بهانه کرده اند و میپندارند که قران کلام خدا نیست و همواره میگویند : که چرا خدا که خالق کل هستی است چنین ساده حرف زده ومی پندارند که باید چنان پیچیده حرف میزد که جز اندکی نفهمند و اگر میخواست چنین میشد و حتی طوری که آن اندک و هیچ احدی نفمد ولی این رحمانیت خدا را زیر سوال میبرد.خداوند مهربان مانند معلمی دلسوز تمام فرمول های لازم  را بوسیله دین اسلام و قران کریم در اختیار بندگانش گذاشته و پا را از معلم دلسوز هم فراتر گذاشته و در حین امتحان دادن هم کمکمان میکند و خواهان قبول شدن تمام بندگانش است و به قول معروف خدا بد ، بنده اش را نمیخواهد.نقطه مشترک تمام صالحین همین ساده زیستن آن ها بود و به آنه کمک میکرد تا به هدفشان برسند.حضرت علی در واقع یکی از این صالحین بود که تاریخ همواره او را به عنوان یکی از عادلترین حاکمان زمانه میشناسد.در واقع عدالت علی از همین ساده زیستی اش نشات میگیرد.او در طول زندگی پر خیر و برکتش به تمام فرمول هایی که از اسلام آموخته بود بی هیچ کم و کاستی جامه عمل پوشانید.حضرت در طول دوران خلافتش با هر کس که مغایر قوانین الهی رفتار میکرد برخوردی سخت مینمود و کار تا جایی پیش رفت که عده ای از خواص را که در زمان پیامبر از مقام والایی برخوردار بودند حذف کرد و آن ها را در امور حکومت دخالت نداد.چون علی اهل تجزیه و تحلیل های شیطانی نبود و فقط پیرو قوانینی بود که از اسلام آموخته بود.در ادامه هم افراد مختلفی به حضرت رجوع کردند و خواهان سازش حضرت با خواص بودند و نظرشان این بود که چون حضرت درابتدای دوران خلافتش است و برای ادامه حکومت به حمایت خواص احتیاج دارد به صلاح اسلام و مسلمین است که به هرنحوی با خواص سازش کند و آن ها را راضی نگه دارد.ولی چون ملاک برای امیر المومنین حال فعلی آن افراد بود و آن ها را شایسته نمیدانستند که در امور حکومت دخالت دهند با قاطعیت صف خود را از صف آنان جدا کرد و ذره ای به خواسته هایشان تن نداد.بعضی از افراد نادان هم همواره به حضرت میگفتند که میتوانی با کمک خواص بر تمام ممالک اسلامی مسلط شوی و عدالتی که خواهان آن هستی در تمام گیتی اجرایی کنی.ولی حضرت علی (ع) خوب میدانست که قدم گذاشتن در راه بدی حتی اگر یک قدم باشد همانند این است که تمام عمر را در راه بدی قدم گذاشته ای و در آن هنگام است که برکت الهی قطع میشود و به باتلاقی فرو میروی که هر چه بیشتر تلاش میکنی بیشتر فرو میروی.حضرت با استفاده از همان قوانین ساده قران به جنگ با شیاطین رفت و هیچ گاه با شیاطین صلح و سازش نکرد.در ان روزها وقتی عده ای دنیاپرست این رفتار قاطعانه علی را میدیدند اورا حاکمی بی سیاست و هیجانی میدانستند .در واقع آن ها فردی را میخواستند که به خواسته های بی پایان آنها جامه عمل بپوشاند و اگر غفلتی از سوی آنها سر زد ساکت بماند و این سکوت را عدم هیجان و سیاست میدانستند.در واقع آنها هیجانی بودند که با نعمت های زودگذر دنیا به هیجان می آمدند و آخرتشان را فدای آرزوهای فانی دنیا میکردند.
        حضرت علی هیچ گاه در طول عمر پر برکتش خود را اسیر فکر های زنجیر وار دنیا نکرد و به انسانیت ، آزادی و ساده زیستی را آموخت و به تمام انسان های تاریخ روش درست زندگی کردن را یاد داد.
        در واقع ساده ترین راه حل و قانونی که بشر برای حل مشکلاتش باید آن را بشناسد تنها و تنها قبول واقعیت است .مثلا مریضی که تا انتهای عمر مریضی خاصی را با خود به همراه دارد و همواره به فکر راه های مختلف درمان است و مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد و با این روند هر روز هم حالش بدتر میشود بایستی یک روز با شجاعت به خود بگوید که من تا انتهای عمر این بیماری را دارم و نیاید هرگز به آن فکر کنم چون کمکی به من نمیکند و واقیت را عوض نمیکند و این بیماری آن قدر هم بد نیست و موقعیت های خوبی به من داده و دوست خوبی است که مرا تنها نمیگذارد و من نباید با چنین دوستی دعوا کنم.این کلمات اگر هم حال بیمار را خوب نکند حداقل به او آرامش میدهد که این آرامش در روند بهبودی بسیار موثر است.
        پس بیایید با هم فرمول های زندگی را فرا بگیریم ، واقعیت ها را قبول کنیم و هیچ گاه از زندگی مایوس نشویم چون چیزی برای نا امیدی وجود ندارد.

         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۶۱۹ در تاریخ سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0