سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستان ترانه . بخش نخست
        ارسال شده توسط

        امیرحسین مقدم

        در تاریخ : جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۲۲:۲۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۷۳ | نظرات : ۲۸

         
        به نام خدایی که مجموع ماست / دگر کس میازار ، هرکس خداست .
         
         
        ستاره شب به خیر، تنهات نبینم.
        اگه فرصت بدی، پیشت بشینم.
         
        ستاره خیلی وقته چِش به راتم.
        حریص درک خورشیدِ چِشاتم.
         
        ستاره آرزومه دیدن تو،
        مثِ یک شاخه گُل، بوییدنِ تو.
         
        ستاره قصّه دارم، قدِّ شَهزاد،
        ستاره غُصّه دارم، داد و بیداد.
         
        ستاره قِصّه هام دور و درازِه،
        کدوم سنگِ صبوری چاره سازِه.
         
        ستاره بی نشونی عاشقم کرد.
        برای پَر کشیدن لا یقم کرد.
         
        ستاره عاشق پرواز بودم.
        تو حجم این سکوت آواز بودم.
         
        پَرِ پَروازمو اما بریدن،
        ستاره، قلبمو از شاخه چیدن.
         
        خروس خونِ سحر از را رسیده،
        ستاره، صُب به خیر، سرزَد سپیده. 1
         
         
         
        ترانه.
         
        پیش گفتار.
         
         
         
        پیشتر ها ، ترانه هویت مستقلی نداشت،  شیدایی بود که شاعری میکرد  و درویش خانی که  با تار خود نغمه ای بر
        شعر شیدا میگذاشت. و شیدا ها و درویش خانان دیگر. حرف درویش خان ، یکی از ستاره های افول ناپذیر موسیقی ایرانی شد، یادم آمد که درویش اولین قربانی تکنولوژی هم هست. درویش خان اولین فردی است که در عهد مظفری در اثر تصادف با نخستین اتومبیل هایی که وارد ایران شده بودند، درگذشت . یادش گرامی .
         
        بگذریم.
         
        کم کم موسیقی ایرانی از شکل سینه به سینه درامد و شکلی نوین تر به خود گرفت . و همزمان کلام هم شروع به  متحول شدن کرد. اما هنوز ، کلام همان شعر فارسی بود که آهسته آهسته داشت تغییر میکرد.
        عارف قزوینی و ملک الشعرای بهار، از پیشگامان این حرکت بودند.
         
         
        از خون جوانان وطن لاله دمیده
        وز ماتم سرو قدشان سرو خمیده
        چه بد کرداری ای چرخ
        سر کین داری ای چرخ
        نه دین داری  نه آیین داری ای چرخ 2
         
         
         
        زمن نگارم ( حبیبم )  خبر ندارد
        بر حال زارم ( حبیبم ) نظر ندارد
        خبر ندارم من از دل خود
        دل من از من ( حبیبم ) خبر ندارد.
        کجا رود دل ( حبیب من ) که دلبرش نیست
        کجا پرد مرغ ( حبیبم ) که پر ندارد.
        امان از این دل ( حبیب من ) فغان از این دل.
        که غیر خون ( حبیبم ) جگر ندارد. 3
         
        بهار میسرود و صبا مینواخت .
        گرچه هنوز ، کلام همان شعر بود اما به خاطر نیاز های موسیقایی، تغییراتی را میپذیرفت. مثل تغییر وزن در بعضی ابیات، خلاف آنچه که مرسوم بود. اما چون ارایه کلام از همان بدو سرایش، همراه با موسیقی بود، این تغییرات، به چشم نمی آمد. ضمن اینکه هنوز موسیقی، همان موسیقی سنتی بود که سینه یه سینه آمده بود و درهمان ایام  به دست بزرگانی چون ، ابوالحسن صبا، کلنل علی نقی وزیری، عبدالله خان دوامی  ،استاد بزرگوار جلیل شهناز و .... که ذکر نامشان در این مقال نمیگنجد، مدون  شده و .... تا شکل امروزی خودرا به خود گرفت.
        مراد از شکل امروزی ، ساختار موسیقی سنتی است که شامل 7 دستگاه و گوشه های مربوط میشود . در فرصت بعد، حتما دستگاههای موسیقی ایرانی و گوشه هایش را فهرست وار بیان کرده و د رحد دانش اندک خویش، نکاتی را بیان خواهم کرد.
         
         
        تا سال های دهه 30 و 40 شمسی که موسیقی پاپی که امروز میشناسیم ، مستقل تر شد وترانه خوانی بین توده مردم جای  تصنیف خوانی  را گرفت . البته نه کامل و هنوز هم نگرفته است.
        بعد از سال های ابتدایی 1900 میلادی ، در حالی که اروپا هنوز با کلاسیسم خود، متعصبانه ، تغییرات موسیقی را
        نظاره کر بود، سیاهان آمریکا، که انرژی سالهای نژادپرستی و بردگی را دیگر، در اختیار خود داشتند ، پدیده ای را شکل دادند که منجر به موسیقی جازشد. در آن سال ها ژانرهای مختلفی در جهان موسیقی شکل گرفت و ایران هم که آنروزها، همسو با جهان بود، از این پدیده ها تاثیر گرفت. اشاره من به جاز به این خاطر است که بیشترین تاثیر را بر موسیقی ما و خیلی ملل دیگر گذاشت.
        حالا دیگر راک هم متولد شده بود. البته نه به شکل امروز. اما به دنیا آمده بود. و همراه با موسیقی های ملل مختلف و سایر فرم های موسیقی و البته زیر لوای گرانسنگ موسیقی کلاسیک، منجر به این شد که کم کم موسیقی مردم ، پاپ ، در همه جای دنیا، جای خود را باز کند.
        همان سال ها بود که در کافه کوچینی ، چند جوان، به سرپرستی شهبال شب پره، گروهی را شکل دادند و نامش را  Black Cat,s    نهادند. مرحوم فرهاد مهراد ، که به زبان انگلیسی مسلط بود، خواننده گروه بود و جوانکی مستعد در نوازندگی سازهای بادی ، علی الخصوص ساکسوفون و فلوت به نام حسن شماعی زاده یکی از نوازندگانش. آن روزها حسن ، هنوز آهنگ نمی ساخت. و فرهاد هنوز فارسی نمیخواند. 
         
         
        اما دهه 50 شمسی اوج موسیقی پاپ ایران بود.
        دهه طلایی موسیقی که  ترانه فارسی را هم هویتی مستقل و ممتاز بخشید.
        واروژان بزرگ و عالیجناب آندرانیک که 3 روز پیش تولد 72 سالگی اش را جشن گرفت، اسفندیار منفرد زاده، و جوانی با استعداد و دورگه ( ایرانی – افغانی ) به اسم فرید زولاند. حسن شماعی زاده که به خاطر مشکل فیزیکی قادر به نوازندگی طولانی نبود و آهنگسازی میکرد ، برادران چشم آذر و یکی دو اسم دیگر، آهنگسازان و تنظیم کنندگان مطرح آن سال ها شدند و با صداهایی مثل  فرهاد مهراد، داریوش، ابی ، گوگوش و.... دوضلع مثلث موسیقی پاپ را شکل دادند.
         
        ضلع سوم که مورد بحث ماست ، ترانه سرایان بودند ،
         
        ایرج جنتی عطایی ، اردلان سرفراز و شهیارقنبری ، بی شک پیشگامان ترانه نوین ایران شدند. در کنار این نام ها
        نام بزرگی چون احمد شاملو هم قرار داردکه اگرچه به خاطر وسعت توانایی ها و دانشش  در یک رشته نمیگنجد، اما ترانه هایش بی شک در زمره بهترین های تاریخ ترانه سرایی ایران بوده و خواهندبود.
         
        ترانه سرایان بسیاری در این سال ها ظهورکردند. از معینی کرمانشاهی شاعر ، تا ژاکلین ویگن. نام هایی که ذکرشان نیاز به اولا حافظه ای سرحال ! دارد و دوما وقت بسیار. در خلال نگارش این مطلب ، هرجا نامی و ترانه ای در ذهن خسته ام، جرقه زد ، نقل خواهم کرد.
         
         
         
        اما بنیان ترانه به دوش مثلث جنتی عطایی، زولاند و شهیار است.
        ترانه های ایرج جنتی ، از نظر ساختار، قویترین و استوار ترین هستند. اردلان که خود میگوید ترانه را از شهیار یاد گرفته و به نظر من تعارف میکند، سراینده ماندگار ترین های خاطرات ماست و شهیار قنبری، اعجوبه ترانه فارسی است.
         حتما چندنمومه از هرکدام را ذکرخواهم کرد
         
        در این سلسله گفتار سعی خواهم کرد، آنچه را که به واسطه وحیدمنجی آساطوریان، نوه آندرانیک ، از شهیارقنبری
        آموخته ام، به شما عزیزان منتقل کنم. از قضا یکی از این اصول به قافیه مربوط میشود.
        در ادامه به تفصیل توضیح خواهم داد، اما خلاصه اش این است  که ،
         
          در ترانه ، قوانین شعر کلاسیک اگرچه کمابیش وجود دارد اما نه به صورت نوشتاری ، بلکه آوایی است.  یعنی آنچه تحت تاثیر موسیقی بیان میشود مهم است. نه آنچه بر روی کاغذ نوشته میشود.
        در بخش دوم مفصل توضیح خواهم داد.
        در پایان بخش اول خاطر نشان میکنم من شاعری غزل سرا هستم. برای اینکه بتوانم ترانه بنویسم ( البته ترانه ای که در حد نام ترانه باشد ) سال هاپیش ( 1383 ) اقدام به فراکیری موسیقی کردم . و 3 سال علی رغم کار و مشغله های بسیار، زیر نظر دوستی گرانقدر ، جناب آقای مجید رضایی، پیانو زدم . بعد از نواختن کتاب های بیر و هانون ، یک دوره یک ساله مقدمات کنترپوان و هارمونی را در کلاسهایی که زیر نظر استاد بزرگوار، کامبیز روشن روان، برگزار میشد شرکت کردم که البته نیمه کاره ماند. و دوسال هم افتخار شاگردی مرحوم ایرج بسطامی نصیبم شد که بعد از حادثه دلخراش بم، و از دست دادن این هنرمند دوست داشتنی، حدود 6 ماه هم  جناب علی بسطامی، برادر مرحوم ایرج، زحمت  دادم . تا در مورد موسیقی ایرانی هم مطالبی بدانم.
        و در خود ترانه سرایی هم که ، عرض کردم . وحید منجی و چند ساعتی افتخار شاگردی شهیار.
        اما هنوز در سرایش ترانه  ماندگار راه زیادی در پیش است.
         
        ترانه سرایی آخرین مرحله شاعرانگی است .
         
        بعد از این مقدمه ساختار ترانه را بررسی میکنم و تلاش خواهم کرد نقل قول های مستقیم از اساتید داخل و خارج
        بیان کنم. البته با ذکر منبع که دوستان شکاک که حتی به هویت هم مشکونند، خیالشان راحت شود.
         
        تا دو روز دیگر و بخش دوم این گفتار بدرود.
         
        و به عنوان حسن ختان ترانه نفس از شهیار قنبری
         
         
         
        گـــــوگـــــوش " نفــــس"
         ترانه‌سرا: شهیار قنبری
        آهنگساز و تنظیم‌کننده: آندرانیک
         
         
        اگه حتا بین ِ ما،
        فاصله یک نفسه،نفس ِ منو بگیر.
         برای ِ یکی شدن،
        اگه مرگ ِ من بسه، نفس ِ منو بگیر.
         
         ای تو هم‌سقف ِ عزیز، ای تو هم‌گریه‌ی من،
        گریه هم فاصله بود.
         گریه‌ی آخر ِ ما،
        آخر ِ بازی ِ عشق، ختم ِ این قائله بود.
         
        حدس ِ گُر گرفتنت،در تنور ِ هر نفس،
        غم نه اما کم که نیست .
         
        هم‌شب ِ تازه ی تو،ترکش ِ پُر تیر ِ عشق،
        سنگ ِ سنگر هم که نیست .
         
        خوب ِ دیروز و هنوز،
        طرحی از من برتنت
         وقت ِعریانی ِ عشق،
        با همین طرح ِ حقیر،در حریق ِ تن بسوز
         
        پلک ِ تو فاصله‌ی،دست و کاغذ و غزل،
        من و عاشقانه بود.
         
         رَستن از پیله‌ی خواب،
        ای کلید ِ قفل ِ شعر،
        خواب ِ شاعرانه بود.
         
         از ته ِ چاه ِ سکوت،
        تا بلندای ِ صدا، یار ِ ما بودی عزیز.
         
         در تمام ِ طول ِ راه،
        با من ِ عاشق‌ترین، هم‌صدا بودی عزیز.
         
        اگه حتا بین ِ ما،
        فاصله یک نفسه،نفس ِ منو بگیر.
         برای ِ یکی شدن،
        اگه مرگ ِ من بسه، نفس ِ منو
         
         

         حدس ِ روگردان شدن،
        از من و از راه ِ ما،
        باور ِ بی‌یاوری
        روز ِ انکار ِ نفس،
        روز ِ میلاد ِ تو بود،
        مرگ ِ این خوش‌باوری
         
         
        تو بگو غیبت ِ دست،غیبت ِ هر چه نفس،
        بین ِ ما فاصله نیست غیبت ِ آخر ِ تو،
        کوچ ِ مرغان ِ صدا،ختم ِ این قائله نیست.
         
        اگه حتا بین ِ ما،
        فاصله یک نفسه،نفس ِ منو بگیر.
         برای ِ یکی شدن،
        اگه مرگ ِ من بسه، نفس ِ منو
         
         
         
        سال ِ انتشار: 1356
         
         
         
        1.        ستاره ، سروده امیرحسین مقدم
        2.        از خون جوانان وطن ، عارف قزوینی
        3.        زمن نگارم ، ملک الشعرای بهار
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۱۵۹ در تاریخ جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۲۲:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0