پست های وبلاگ

درود بر شما بانو قشقایی

درودها .

فرمایشات خوبی بود

مرز ها مناطقی هستند که ما تعیین کرده ایم
برای جداسازی سرزمین ها
ولی انسانیت جدا شدنی نیست و مرزی ندارد

این مطلب در مورد بخشی بود که فرمایش کرده بود دید حوادث اخیر در کشورهای همسایه از جمله زلزله


در مورد کلی؛
موافق فرمایشات شما و قلب رئوفِ همراه با عشق و عاطفه شاعرانه شما هستم .


برقرار باشید

درود بر شما بانوی مهربان و مهرورز

دوردبرشما زیبابود 🍀🍀🍀

درود بر بانوی عارف منیژه عزیز
نبض قلمتان همیشه بر مدار عشق جاری
بمانید در نگاه نور ویگانگی

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

هرگاه آگاهی های جدیدی را دریافت نماییم و بیاموزیم ،جهان با ما همسو می شود و ترقی پیدا می کند و انرژی مان هیچ وقت کم نمی شود، بدن و ذهن با روح ما در ارتباط است گویا که ذهن و بدن بدون روح نمی توانند کارشان را در برون فکنی یا خلسه به ثمر برسانند ،ما نه بدن و نه ذهن هستیم ،بلکه آگاهی مطلق هستیم بدن و ذهن را بایستی با توجه به آگاهیهای دریافتیمان آرام و ریلکس کنیم تا بدنمان و ذهنمان هم بداند این روح و آگاهی به آنها هم تو جه میکند ،وبدنمان با رو حمان به صلح برسند.

ما برای کاعنات با نور و فرکانس درونمان تعریف می شویم ،نه این کالبد خاکی که از زمین است و در زمین هم باقی می ماند

تنها راه حل ارامش انسان عشق است و عشق هم از احساسات مثبت بوجود می آید ...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خدایا ...عاشقانه دوستت داریم ...⭐️☀️♾

آیا ما حکمت هر آنچه که بر ما  واقف می شود را می دانیم ؟ و آیا  نمیشود فقط چیزهای مثبت را جذب زندگی‌مان‌ کنیم؟ ..‌. اول برای پاسخ به این دو سوال باید ببینیم آیا ما می دانیم  چه چیزی مثبت است و چه چیزی منفی؟ و آیا ما از پشت پرده حوادث خبر داریم و آیا ما تصویر بزرگتری از اتفاقات  را داریم؟
بیشتر ما در  محدودیت و شکست و فقدان و بیماری یا درد و رنج که هستیم اول فقط می نالیم ولی بعداً  درنهایت معلوم‌ می‌شود که بزرگترین معلم‌ ما همان اتفاقات بوده است که از ما یک فرد قوی و محکم ساخته است ... پس ...
هروقت چیزی منفی بر ما اتفاق افتاد،  بدانیم که درسی عمیق در آن است، هرچند شاید در آن لحظه و  آنموقع نبینیم و متوجه نشوییم ....
حتی یک بیماری یا تصادف مختصر  و یا یک شکست هم می‌تواند به ما نشان دهد که چه چیز  واقعی و چه غیرواقعی است،  و چه چیزهایی برای زندگی ما  درنهایت مهم است و چه چیزهایی مهم  نیستند...
وقتی در خرد الهی و عشق الهی باشیم دیگر ارتباط تمامی اتفاقها را خواهیم دانست ....

و این حقیقت بزرگی است که طبیعت بما انسانها یادآوری می کند .....که ای انسان در یک لحظه میشوی خاطره و عکس .....پس قدر نعمتهای خداوند را بدان و در عشق و مهربانی از منزل خارج شو .... با عشق و مهربانی در جامعه خدمت کن ....شاید هم اکنون آخرین لحظه دیدارت باشد .....شاید هم اکنون آخرین نفس و تپش قلبت باشد ....زندگی مدرسه ایست که زنگ پایان این مدرسه را نمی دانیم کی و کجا و چگونه بصدا در می آورند .....

هشیار باشیم زیرا نور آگاهی از درد و رنج های درونمان می تاید ....
به نام آفریدگار باور ها و حقیقت
..بیایید...
رویاهایمان را سرشار از نور الهی کنیم و
آن ها را باور داشته باشیم ...
رویاهایمان را زنده نگه داریم و خلق کنیم ....
خلق خود نیروی حقیقی است که در کائنات ثبت میشود ....
زیرا دارای فرکانس هست ....
خداوند بی انتهاست.... قدرتش بی انتهاست .... و عشقش فراوان است ..... پس چرا نتواند رویاهایمان را خلق کند؟
آیا میدانید باور... کلید بازگشایی نور الهیست......
زمانی که اندیشه ی منفی در وجودمان شکل می گیرد .... اگر نور الهی را باور نداشته باشیم .....هرچه هم نور بدهیم باز این اندیشه منفی خواهد ماند ..... باور دروازه ورود به حقیقت پیوستن رویاهای ماست......
آری ...بیایید.... شاد زندگی کنیم .... که تک تک لحظه هایمان به زمان صفر برسد......نه در گذشته و نه در آینده باشیم ....
چنان باور کنیم که دیگر زمانی وجود ندارد هیچ زمانی......و این همان در صفر بودن ماست .....
و اما این زمان است که رویاهایمان را در زمان .....محدود و خلق می کند ....
نیروی باور بزرگترین راز در جهان هستی است

سلام و درود بانو ی عزیزم خانوم قشقایی عزیز
چقدر عمق اندیشه های شماا را دوست دارم،
در باتلاق درد با اینگونه دیدن ها و عشق و نور خداوند را دیدن میتوان سرشار از حال خوب بود،
گاهی درد ها ما را از عشق الهی دور وگاهی رنج در آخر ما را به این منبع عشق و محبت وصل میکند،
جهانی که با عشق و نور الهی در جریان است...
چه میشود درد ها را رهااا کرد و خطر را پذیرفت و در وادی عشق قدم نهاد...
چه میشود عشق را به دل آوریم تا ناآرامی از آن رخت بربندد...
چقدر سخت است دل پرآشوب خالی از عشق...
چه رنج های که نمیکشد این دل...
ای کاش روزی هم عشق جای تمام این ضطراب ها و نگرانی و درد ها را بگیرد،چرا که دل فقط جای عشق است نخ در و رنج و....
باز ممنون از شما بانوی زیبا منظر که با نوشته هایتان آرامش مرا در برمیگیرد...

به نام خداوند بخشنده مهربان

بدون سکوت هیچ حقیقتی هیچ آزادی و هیچ عشقی وجود ندارد.سکوتی تا عمق جان و باز یافتن انرژی و نور الهی خویش .

آگاهی ،لایه لایه است ،خوبیها و بدیها در هر لایه از هستی که همان بعد هاست معنا و مفهوم خود را دارد ،این یعنی ما با یک روند بسیار پویا طرف هستیم ،آن که در لایه برتر حیات. و آگاهی قرار دارد چهره جهان برایش متفاوت است.

اگر که عشقی نبود و روح از عشق آفریده نشده بود داستان حیات چگونه قابل  توجیه و توضیح و  تعریف می بود ؟
پس ما آمدیم که عاشق شویم و عشق را احساس کنیم زیرا در این عشق رازهای فراوانی جاریست و راز آمدن و رفتن و تکرار زندگی ، این بود ... نویسنده (دل آرام)

بانو جانم درودی مجدد،
میدانم چرا ولی گفته هایتان را واقعا دوست دارم،
و از آن سخن های هستند که قلبم را در آرامش قرار میدهند...
خیلی دوست دارم،با آرامش درونی شما که حتی تاثیرش در کلامتان آشکاراست،همراه شوم،
شاید آرامش با قلب های مضطرب ما هم آشتی کند،و از در صلح درآید و کینه ها و درد ها را رهااا کند....
آمین
در پناه امن الهی

چوشمعی سوزان
آب خواهم شد
زیر پای کسی که
نوربمن هدیه دهد
سلام وعرض ادب خدمت استاد بانو قشقایی گرانقدر
تحسین می کنم چنین با احساسات پاکتان نسبت موجودیت انسانها دیدگاه عارفانه و مهرورزانه دارید

تقدیم به استاد بانو سرکارخانم قشقایی

درود بر شما بانو قشقایی

دوردبرشما زیبابود 🌻🌻