سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    نامه به خدا/2
    ارسال شده توسط

    ابوالقاسم کریمی

    در تاریخ : دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ۰۵:۴۹
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۴ | نظرات : ۲

    سلام خدا
    امروز تصمیم گرفتم برات در خصوص یکی از جریانات زندگیم بگم
     
    ما یه همسایه داریم که به نظر نمیاد انسان معمولی باشه
    چون همش در حال گزارش کردن فوتباله
    ولی اون یه گزارشگر نیست
    اون ، اصلا شغل نداره
     
    برخی میگن سالها پیش  در آرزوی این بوده که مثل عادل فردوسی پور بشه
     به خاطر همین میره صدا و سیما تا تست بده ، ولی بهش میگن تو به درد گزارشگری نمیخوری
     
    بعد از این ماجرا
    دیگه از خونه خارج نمیشه
    و فقط مشغول دیدن و گزارش کردن فوتبال میشه
     
    خدایا
    صداش ، واقعا عذاب آوره!
    اون با صدای وحشتناک بلند
    90 دقیقه توی اوتاقش جوری داد و فریاد میکنه که تو کل بلوک می پیچه
    به نظر من
    اختلال روانی داره
     
    ولی اگه واقعا اینجور باشه
    ما به عنوان همسایه باید چه کار کنیم؟
     
    تو انتظار چه رفتاری از ما داری؟
     
    اگر تو جای ما بودی ، چه عکس العملی نشون میدای؟
     
    آیا مثل ما از این همه داد و هوار خسته نمیشدی؟
     
    آیا نمیرفتی دم خونشون تا با مادرش صحبت کنی؟
     
    میدونی خدا
    بدبختی ما اینکه توی اون  واحد فقط یه زن جوون با  همین پسر  دارن زندگی میکنن
    و هیچ کس از اعضای دیگه  خانواده اطلاع دقیق نداره
     
    بعضی ها دلشون برای مادره میسوزه
    بعضی ها هم روشون نمیشه چیزی بگن
    ولی یکی دو بار مدیر ساختون تذکر داده
     
    اما این پسر انگار نه انگار ، فقط کار خودشو میکنه ...
     
    خدا یه چیز خنده دار هم بهت بگم
     
    وقتی تو جام جهانی قطر
    ایران از انگلستان شکست خورد
    این پسر انقدر با صدای بلند گریه میکرد
    که من رفتم دم خونه مدیر ساختمون تا ازش درخواست کنم ، بره با این پسر یا حداقل مادرش صحبت کنه بلکه آروم بشه
    ولی وقتی مدیر ساختمون رو دیدم  ، چشاش اشک آلود بود
    خیلی تابلو بود که اونم گریه کرده
    منم گفتم
    ببخشید بد موقه مزاحم شدم
    میرم یه وقت دیگه میام...
     
     
     
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۲۹۰۱ در تاریخ دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ۰۵:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    شاهزاده خانوم
    دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
    🤭 بنظر من که دردل بامزه و دردآوری بود!
    امیدوارم گزارشگر خیالی‌مون شفا پیدا کنه و شما هم در آن ساختمان به آرامش برسید.. خندانک
    درود خدا بر شما که مراعات حال این مرد رو می‌کنید و صبورانه زندگی.. خندانک
    شاد باشید و بهترین‌ها نصیب‌تان خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0