سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        علیرضا بهنام
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۴۱ | نظرات : ۰

        استاد "علیرضا بهنام" شاعر، نویسنده، کارگردان، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و هنری ایرانی، زاده‌ی ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۲ خورشیدی در تهران است.
        وی فارغ‌التحصیل کاردانی سینما و کارشناسی مهندسی عمران است. 

        ▪فعالیت‌های هنری و ادبی:
        - کارگردانی مستندهای آقای خاطره و سفر به ماضی بعید 
        - کارگردانی نمایش بامبی لند ۱۳۸۴
        - برگزاری پرفورمنس اینستالیشن نرد باختن گالری طراحان آزاد ۱۳۸۵
        - آغاز روزنامه‌نگاری حرفه‌ای به عنوان مسوول صفحه‌ی سینما ماهنامه‌ی شباب ۱۳۷۳
        - خبرنگار روزنامه‌های اخبار، بامداد نو، همبستگی و هفته‌نامه‌های مهر و جامعه‌ی مدنی 
        - دبیر سرویس فرهنگی در روزنامه‌های صدای عدالت، آزاد، مدبر، ایران جمعه، روزان، هدف و اقتصاد، نوآوران و هفته‌نامه‌های در آستانه‌ی فردا، ندای قومس، تپش، وقت خبرگزاری آنا 
        - دبیر تحریریه‌ی روزنامه‌ی ثروت، ماهنامه‌ی کتاب سه هفته و پایگاه‌های خبری کافه آرت و دیباچه 
        - معاون سردبیر روزنامه‌ی صبا
        - سردبیر بخش انگلیسی هفته‌نامه‌ی نواندیش 
        - همکاری با تحریریه‌ی نشریات کلک، ایران جوان، همشهری، اعتماد، شرق، اعتماد ملی، وقایع اتفاقیه فرهنگ و سینما، فیلم و سینما، سینما تئاتر، هفتاد و هفت و...
        - دبیر شعر پایگاه اینترنتی والس 
        - داور جوایز شعر والس، منتقدان مطبوعات، صلح و دوستی، احمد شاملو 
        - داور جشنواره‌ی سینما - حقیقت 
        - قائم مقام دبیر جوایز روزی روزگاری و خورشید 
        - دبیر بخش ایران سایت ادبی the muse apperentice guild
        - عضو کانون نویسندگان ایران و انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران. 

        ▪آثار منتشر شده:
        • شعر:
        - عقربه‌ها دور گردباد - نشر خورشید سواران ۱۳۸۰ 
        - نیمه‌ی من است که می‌سوزد - نشر معیار ۱۳۸۲ 
        - ماه شایعه می‌سازد - متن دوزبانه آلمانی فارسی- نشر حکیم - ۲۰۰۶ - کلن  
        - وقتی شبیه عجیب - نشر ثالث ۱۳۸۶ 
        - صدایم کن خضرا - نشر ناکجا ۲۰۱۲
        - چشمی عجیب مورب و منقوش سر می‌خورد روی شامگاه - گزیده شعرها همراه با مقدمه و برگردان دانمارکی سیمون بیورکمن - نشر Afterhand 2012 - دانمارک
        - چه - نشر افراز - ۱۳۹۲
        - دانه‌های برف در کسوف تابستان - گزیده‌ی شعرها - نشر نصیرا - ۱۳۹۲
        - طرحی از فضای خصوصی - مجموعه شعر - نشر بوتیمار - ۱۳۹۶
        • ترجمه شعر:
        - کلاه کافکا - شعرهای ریچارد براتیگان - نشر مشکی ۱۳۸۴ (چاپ پنجم ۱۳۹۳) 
        - بام شکسته‌ی دنیا - شعر شاعران کشورهای مختلف - نشر مینا ۱۳۸۵ 
        - شب‌تاب‌ها - شعرهای رابیندرانات تاگور - نشر مشکی ۱۳۸۷ 
        - هایکوهای نسل بیت - شعرهای آلن گینزبرگ، جک کرواک و گری اسنایدر - نشر مینا ۱۳۸۸
        - عاشقانه‌های شاعر گمنام - شعرهای منتشرنشده ریچارد براتیگان - نشر مروارید - ۱۳۸۸
        - در عشق باران می‌بارد - عاشقانه‌های ریچارد براتیگان - نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۱ 
        - ساعت چند است؟ - اشعار کوتاه امی لاول - نشر نصیرا - ۱۳۹۲ 
        - عشق ستاره‌ای درخشان است - عاشقانه‌های لنگستون هیوز - نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۳
        - خوش‌شانس‌ها - گزیده اشعار چارلز بوکوفسکی - نشر مروارید - ۱۳۹۵
        - پاپوش - گزیده شعرهای ناتالی کوئینتان - نشر نصیرا - ۱۳۹۵
        - سوخته از معصومیت - آنتولوژی شاعران نسل بیت - نشر بوتیمار - ۱۳۹۶
        - مرثیه بر مرگی سهمناک - گزیده شعرهای کلود استبان - نشر حکمت کلمه ۱۳۹۶
        - عشق و گردش به چپ - اشعار عاشقانه کارل مارکس - نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۶
        - عشق سگی است دربان جهنم - عاشقانه‌های چارلز بوکوفسکی - نشر سرزمین اهورایی ۱۳۹۷
        • داستان:
        - حلقه‌ای که ما بودیم - مجموعه داستان - نشر امرود - ۱۳۹۲
        • نمایشنامه:
        - نه من و آمد و رفت - دو نمایشنامک از سامویل بکت - نشر مشکی ۱۳۸۷ 
        • سینما: 
        - اسطوره‌ی قهرمان تنها - نشانه‌شناسی فیلم‌های مسعود کیمیایی - نشر نصیرا - ۱۳۹۵
        • اندیشه:
        - منتسکیو - نشر مشکی - ۱۳۸۷ 
        - تا شادمانه مرا ببینند - درباره‌ی اشعار محمد شمس لنگرودی - نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۶
        • روزنامه‌نگاری:
        - خبرنویسی به زبان ساده - نشر امرود - ۱۳۹۲
        - دیوانه‌ها در زمین بازی - گفت و گو با نویسندگان نسل بیت - نشر حکمت کلمه - ۱۳۹۶
         
        ▪نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        [صدايم كن خضرا] 
        صدايم كن خضرا
        با كله‌ی سنگينم 
        و پلك‌هايی كه می‌بارند 
        *
        صدايم كن خضرا
        با صدای زنی كه می‌گفت 
        "صدای تو خوب است"
        *
        صدای تو خوب است 
        بيرون كن از گلوی دريده‌ات        فرياد کن
        آوار كن نگاه خسته‌ات را بر گله‌های رونده در كوچه‌های شهر 
        *
        صدای تو خوب است خضرا
        فرياد آن زنی است كه می‌گفت 
        "بر سه‌شنبه برف می‌بارد"
        *
        برف سنگين روی سه‌شنبه‌های شهر 
        دو چشم وامانده از منظره‌ی واپسين 
        صدايم كن خضرا
        (۲)
        [با شكل وارونه‌ي اتاق] 
        چه زود آمده‌ای                        چه دير 
        با چشم‌هايت جوان و نگاهت سالخورده
        با شكل وارونه‌ی اتاق به پيشواز می‌آيم 
        *
        داوودیی‌های حياط وارونه گل داده‌اند 
        و كلاغ با صدای بلبل می‌خواند به تحرير 
        از موج‌های رنگی و جوان خبری نيست 
        *
        پشت ميزی اريب در كرانه‌ی اين صبح 
        آن مرشدی شدم كه واژه‌هاش معنای برعكس می‌دهند 
        با عشق در حوالی ترديد و از روی صندلی بيا برويم تا  نيامدن‌های گاه به گاه و ترنمی روزانه از درگاه فصل 
        *
        فصل كبوتر است             بيا 
        نسيم در زاگرس غوغا می‌كند 
        آفتاب از هشت جهت می‌ريزد روی زمين 
        از دير          از دورهای جوانی           بيا 
        و ما عبارت از نسيم‌های جوانيم در كاكل روزگار
        از حوالی زاگرس اريب می‌آييم قطع می‌كنيم سرما و دود را
        پای دماوند 
        *
        می‌خوانيم درهم        چه زود
        چه دير می‌رسيم.
        (۳)
        [با ضربه‌های دف] 
        در اين گوشه‌ها 
        به نفرين زمين بند شده‌ام
        زمان
        می‌گذرد از من 
        و چشم‌هات بالای هيكلی رقصنده
        بيدارم می‌كند 
        *
        پيچيده در سرنا و با ضربه‌های دف
        از من عبور می‌كنی.
        (۴)
        [در ساعت پنج صبح]
        {برای عمید صادقی‌نسب و صدایش که جاودانه شد…}  
        در ساعت پنج صبح
        «چرا فرق دارد تاریکی با تاریکی» 
        در ساعت پنج صبح 
        از دست یک نفس کجا در برود شاعر 
        سبیل­‌هایش را کجا پنهان کند 
        وقتی صدای دو­رگه­‌اش طنین انداخته در تمام بیمارستان­‌های عالم 
         *
        دف می­‌زنند پرنده­‌ها با صدای مردانه­‌ای که نمی­‌پیچد 
        می­‌پیچد در چهارراهی نرسیده به گوش­‌ها 
        در هیس هیس و غبار
        گم می­‌شوند 
        در ساعت پنج صبح 
        *
        درست در ساعت پنج صبح 
        با شیخ حسن جوری
        چطور می­‌شود عاشق بود
        وقتی عقربه کج می­‌ماند 
        روی سر 
        صدا خاموش می­‌شود در میدان باشتین 

        سراغ چنگیز را
        از که باید گرفت 
        تا دوباره بگوید 
        «زنده است هنوز» 
        در ساعت پنج صبح.
         
        (۵)
        [بر سر چوب]  
        سرت تکان می­‌خورد در باد
        روی سرت بر سر چوب
        زور است این که دور و برت هجوم برده به سرت
        زور است 
        زور است که می­‌زنی بروی آن بالا 
        تصویر تکان نمی­‌خورد
        باد که می­‌وزد
        دود را هم تکان نمی­‌دهد 
        تصویر محو می­‌شود
        خیابان محو 
        دودی غلیظ 
        نشسته در عمق با زور
        *
        در حصار آهنی 
        پرنده را فراموش نمی­‌کنی 
        روی سرت تکان می­‌خورد در باد
        سرت بر سر چوب.
         
        (۶)
        [گفتم پناه به ابروت]  
        حدوث عاطفه در من 
        وقت خالی اغيار بود
        وقتی كه زيبايی رفته بود زيبايی بچيند تنها سه بار
        *
        گفتی چرا زمين كج است و هی گل مي­‌زنند به دروازه­‌ی خودی
        با شيخ­‌های خليج چكار دارند كه هی فارس مي­‌شود آب­‌هاس مواج اطراف برج­‌العرب
        گفتم پناه به ابروت
         *
        گفتی كبوترها از آشيانه­‌ها به شيان كوچ می‌كنند 
        زمين­‌های هكتاری
        رفتار رو به بالای زمين را و لالای آب سرازير مي­‌شوند 
        گفتم پناه به ابروت
        *
        گفتی الواح مستور شسته مي­‌شوند از آب
        كتيبه­‌ها را بادی اريب از سر در عمارت­‌ها تراشيده است 
        و شعر شايعه­‌ای است نامعقول پيچيده در دست­‌های خالی 
        گفتم پناه به ابروت
        *
        گفتی بارها كج شدند و منزل به ما نمی‌رسد 
        بندرهای خالی كشتی‌های غريب را تارانده­‌اند 
        و از فراز دكل تنها سراب جزيره است با نقش‌ه­ای مفقود
        گفتم پناه به ابروت
         *
        گفتی چرا بيگانه‌ايم؟
        گفتم بيگانگی بار زمين است بر دوش اطلسی معكوس
        وقتی پرنده ممنوع می‌شود
        درخت ممنوع
        و آدم­‌ها با گل­‌های سيمانی به وعده­‌گاه می‌روند 
        گفتی چرا سيمان؟
        گفتم پناه به ابروت
         *
        گفتی به هسته­‌های ملموس ميوه­‌های ناديدنی دست يافتيم 
        حالا كه نان نداريم 
        هسته ميل می‌كنيم با نان شيرينی 
        گفتم پناه به ابروت
        *
        گفتی رنگ را پاك می‌كنيم كه زيبايی 
        هميشه ناديدنی باشد 
        با چهره­‌های بی‌رنگ خيابان را مرور می‌كنيم 
        گفتم پناه به ابروت
        *
        گفتی به قيس می‌گوييم جنون را بر باد سوار كند 
        ببرد به شهری در غياب ليلی‌ 
        بريزد به پای كبوترانی با بغبغوی بيگانه 
        گفتم پناه به ابروت
        *
        حدوث من وقت خالی زمين 
        و انجير ميوه­‌ای بود با برگ­‌های درشت 
        ممنوع بود صدای شب از گلوی مرغ سحر 
        ناله سر كردم و رفتم تا دم­دمای صدايی منتشر از حنجره­‌های بشقابی 
        گفتم پناه به ابروت.

        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها) 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۲۹۶ در تاریخ سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0