سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      میدونی شغلِت چیه ؟
      ارسال شده توسط

      بهمن بیدقی

      در تاریخ : پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۲۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۵ | نظرات : ۴

      میدونی شغلِت چیه ؟
       
      ماجرای اول :
      صبح که سرپرست کارگاه وارد کارگاه شد ، نگهبانِ شب را صدا زد وگفت : چه خبر؟
      نگهبانِ شب ، با حالتی شاکی گفت : آقای مهندس دیشب برای تخلیه ی بار، اینقدر اینا سر وصدا کردن ، نگذاشتن بخوابیم .
      سرپرست کارگاه درحالیکه چشمانش از تعجب گرد شده بود پرسید : مگه تو شبا میخوابی ؟
      نگهبان گفت : مگه شما شبا نمیخوابین ؟
      مهندس پرسید : اصلاً حرفای روزِ اولی که برای استخدام ، پیشم اومدی رُو یادته ؟
      نگهبان گفت : کدوم حرفا آقا ؟
      مهندس زیرلب گفت : با کی اومدیم سیزده بدر وبا اون کل کل نکرد وگفت : برو مسئولِ امورمالی کارِت داره .
      نگهبان که از کانکس خارج شد ، مهندس سریع به مسئول امور مالی تماس گرفت و گفت : تسویه ی این نگهبانه رُو بده و بهش بگو : بِرِه خونه ش هرچقدر دلش میخواد بخوابه .
      با ورودش به امورمالی ، مسئول اونجا بهش گفت : چند شب پیش ، یکی به من گفت : شب تو رُو تووی کانکس نگهبانی دیده که خواب بودی .
      نگهبان گفت : نمیدونم چرا همه با خوابِ شبِ من مشکل پیدا کردن ؟
      مسئول امورمالی گفت : با خواب درشب نه ، با خوابِ نگهبان شب در شب ، و تسویه ش رُو داد و او هم درحالیکه غُرغُر میکرد ، مسئول ، درِ کانکس رُو براش بازکرد وگفت : خداحافظ ، تووی خونه ، خواب خوش بگذره .
       
      ماجرای دوم :
      منطقه ی آموزش نظامی ، اردوگاهی بود چند کیلومتر پَرت افتاده از جاده ، که دورادورش جنگل بود . یکی از مسئولینِ آموزش نظامی ، روزی با لباسِ عادی و غیرنظامی ، به سربازی که در کناری  برای نگهبانی مأمورش کرده بودند نزدیک شد وگفت : معذرت میخوام جناب سرباز! شما ازچی دارید نگهبانی میکنید و اینجا پاس میدید ؟
      سرباز گفت : نمیدونم ، گفتن اینجا نگهبانی بدم .
      مسئول گفت : میدونم ، ولی از چی ؟
      سرباز گفت : نمیدونم از چی ، ولی میدونم که از من اینو خواستن .
      مسئول آموزش دیگه حرفی برای گفتن نداشت . چند لحظه ازاینهمه تعهد !!! سرش گیج رفت .
       
      ماجرای سوم :
      برعکس دو تا ماجرای قبلی ، یه کارگرساده ی ساختمانی بود که روزی که بنّا نبود ، سرپرست کارگاه ، که از فرزی وهوش اوخوشش می اومد به اوگفت : فلانی ! امروز بنّا نیومده میتونی طاق ضربی بزنی ؟  گفت : تا حالا نزدم ولی امتحانش ضرری نداره .
      زد و از بنّا هم بهتر این کارو انجام داد .
      سرپرست کارگاه گفت : دیوارچینی چطور؟
      گفت : امتحان میکنم
      بازهم بهتر از بنّا انجام داد
      چند روز بعد ، اونو توو کارگاه بعنوان آچار فرانسه می شناختند .
      یکی دوسالی که گذشت و درحالیکه او از کارگاه به دلیلی رفته بود سرپرست کارگاه شنید ، او به عنوانِ نماکارِ آجر سه سانتی پیمانکار شده و اکثر کارهاشو هم خودش انجام میده .
      در واقع از سفت کاری ، کارش به نازک کاری کشیده بود .
      مهندس سرپرست کارگاه به شوخی به کسی که این خبر رُو به او داده بود گفت : ببین کارگر نمی خواد بریم پیشش کارکنیم ؟
       
      بهمن بیدقی 1400/10/26

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۹۴۷ در تاریخ پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۵۴

      سلام و درودها

      زیبا و حکمت آموز و حقیقت نما نوشتید

      اما صد افسوس که واقعیت اغلب اوقات در جامعه کنونی چنین نیست و انسان های کاربلد معمولاً در مملکت ما بیکارند و پُشتِ میز نشین های ِ نه چندان کارآمد برسرکار .

      سلامت باشید و سرافراز
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۳۲
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از شما
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۵۸
      سلام
      وعرض ارادت خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۱:۱۸
      با سلام و عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0