سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        گُلِ زردُم🌻 (ترانه های محلی)
        ارسال شده توسط

        ابوالفضل احمدی

        در تاریخ : جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۴۰ | نظرات : ۱۲

        گُلِ زردُم🌻
        ترانه ، آهنگ و شرح شعر فولکولوریک (بومی-محلی ملّت ها) 《خراسان》
        این ترانه توسط بسیاری از خوانندگان ملّی و محلی ایران از جمله سیما بینا ، علیرضا افتخاری ، محسن نامجو و.... به اجرا درآمده و بنده لینک یوتیوب آهنگ با صدای سیما بینا را برایتان قرار داده ام ، امیدوارم از شعر و آهنگ لذت ببرید.
           -------------------------🌻-------------------------
           https://youtu.be/gHPMUco2ZEw
           ------------------------------------------------------
        بیا جانا که تا جانانه باشیم
        یَکی شمع و یکی پر....
                                         پر....
                                               پروانه باشیم!

        یَکی موسی شویم اندر مناجات
        یَکی جارو کَش می....
                                      می.....
                                              میخانه باشیم!

        گل زردُم همه دردُم

        ز جفای تو شکوه نکردُم
        تو بیا تا دور تو گردُم

        هاااای ای یار جــانی یار جـــانی
        دوباره بر نمیگردد دیگر جوانی

        ای آهوی من! آهوی من!
        بزن چرخی بشین رو...
                                     رو...
                                         رو زانوی من!


        از اینجا تا به بیرجند سه گُداره
        گدار اولی جان! جان! نقش و نگاره!

        گدار دومی مخمل بپوشُم
        گدار سومی دی...
                                   دی...
                                          دیدار یاره!*1
         
        گل زردُم همه دردُم
        ز جفای تو شکوه نکردُم
        تو بیا تا دور تو گردُم
         
        هاااای ای یار جــانی یار جـــانی
        دوباره بر نمیگردد دیگر جوانی

        ای آهوی من! آهوی من!
        بزن چرخی بشین رو...
                                     رو...
                                         رو زانوی من!


        دلُم بی وصل تو شادی مَبیناد
        به غیر از محنت آزاد... آزادی مَبیناد

        خراب آباد دل بی مقدم تو
        الــهــی هــرگــز آبـاد.... آبـادی مَبیناد*
        2

         
        بیا تا گندم یک خوشه باشیم
        بیا تا آب یک رود...
                                رود...
                                     رودخونه باشیم!
        چو شب آیه کنیم دستی به گردن
        چو روز آی سه هم بی...
                                     بی...
                                        بیگانه باشیم!*3

        گل زردُم همه دردُم
        ز جفای تو شکوه نکردُم
        تو بیا تا دور تو گردُم

        هاااای ای یار جــانی یار جـــانی
        دوباره بر نمیگردد دیگر جوانی

        ای آهوی من! آهوی من!
        بزن چرخی بشین رو...
                                     رو...
                                         رو زانوی من!
        -------------------------------------------------------------
        شعر ترانه ، ترکیبی از اشعار محلی*3 ، شاعر بانو ژاله اصفهانی*1 و دوبیتی باباطاهر همدانی*2 است
        -------------------------------------------------------------
        شرح ترانه)
        🌻در نواحی خراسان ، سمنان و سیستان و بلوچستان و کرمان و یزد و جنوب ایران ، ضمیر مالکیت اول شخص مفرد ، یعنی اَم به صورت اُم تلفظ میشود ، برای مثال دِلُم یعنی دل من ، اینکه این قاعده بر ضمیر متصل اول شخص مفرد در فعل پاسخگو باشد ، در نواحی نامبرده متفاوت است ، مثلا در خراسان به جای دیدم میگویند دیدُم ولی در یزد همان دیدم هست ، توجه کنید که در بعضی حالات افعال ممکن است مانند گویش رسمی ایران نباشد ، برای مثال فعل شنیدم ، در بیرجند تلفظ شِنُفتُم دارد و در یزد شُنُفتَم هست.
        🌻یَک:
        به عدد یک ، در نواحی خراسان و یزد یَک گفته میشود و به عدد هزار ، هَزار میگویند ، همانطور که حکیم توس خراسان ، فردوسی بزرگ در تاریخ انجام شاهنامه میگوید: 
        چو سال اندر آمد به هفتاد و یَک            همی زیرِ بیت اندر آرم فلَک 
        🌻 بشین: بنشین (گاهاً معنای بشَوید هم میدهد ، مثلا: به امیدخدا خوب بشین)
        🌻گُدار:
        (رودخانه فصلی) یا (فاصله بین دو کوه بلند) 
         یعنی جایی گودال مانند در دامنه کونه که آب باران از آن گذر میکند ، و برای ادامه مسیر ، حتماً باید از گُدار رد شد و درون آن تا نزدیکش نرسی معلوم نیست!
        فلسفه عاشقانه و شور انگیزی پشت این بیت هست که: 
        اگر به بیرجند می آیی ، ناخوداگاه و به اجباری عاشقانه ، نقش و نگار را در گدار اول می بینی! و در گدار دوم مخمل به تن میکنی تا با ظاهری زیبا ، به دیدار یار در گدار سوم که زمانه آن گل صفت را پیش پایت گذاشته بروی!
        (گُداری با درختان و شکوفه های گز)
        🌻 مَـبـیناد:
        نخواهد دید / دِلُم بی وصل تو شادی مَــبــیناد : دل من بدون رسیدن به تو شاد نخواهد گشت.
        🌻 خراب آباد دل:
        1)پارادوکسی شاعرانه و واقعاً ماهرانه که به تضاد های قشنگ و عجیب و ناشناخته در عشق پرداخته ، که چگونه دل از عشق هم خراب است و هم آباد؟ 
        2) در ساخت واژه های مرکب مثل اسم شهر و روستاها از پسوند آباد استفاده می شود ، مثل علی آباد ، مهر آباد.... باباطاهر میتواند در منظوری دیگر دلش را خراب آباد نام گذاشته باشد که خراب در اینجا مفهوم مثبت دارد ، مانند خراب مهر یار....
        🌻 چو شب آیه :
        هنگامی که شب می آید / وقتی شب شد ، بیا دست بر گردن هم بگذاریم.
        (1-در آغوش کشیدن 2- بر روی دست یار خوابیدن)
        🌻 چو روز آی سه :
        چون روز بیاید / چون روز بیاید بی صدا از هم دور شویم تا کسی از عاشقی شبانه ما نداند.
         
        ابوالفضل احمدی
        خرداد ماه 1400 خورشیدی
        شما را با دیدگاهی دیگر در مورد سه گدار از وبلاگ ثمر ابهر ، نوشته حسن اسدی به دنیای شعر و هنر میسپارم. تا مطلبی بعد به درود🌻
        -------------------------------------------------------------
        در فرهنگ فولکولوریک ما مثل هایی وجود دارد که پرداختن به آنها می تواند بسیار سر گرم کننده و در عین حال آموزنده باشد مثلا زمانی که شاعر محلی در مطلعی با آوردن آنچه که تیتر مقاله آمده است زندگی انسان را در سه مرحله به تصویر کشیده است و اولین آن را با عنوان گدار نقش و نگار بیان داشته ،مرحله دوم را به پوشیدن مخمل تصویر گری کرده است و در گام و مرحله سوم رسیدن به دیدار یار را مطمع نظر قرار داده است اگر بخواهیم این واژگان را در زندگی عادی هم مورد توجه قرار دهیم می توانیم به این نتیجه برسیم که هدف در خلقت ساختن زیباترین و پر نقش و نگارترین زندگی می باشد و یا به عبارتی می توان گفت که برای انسان دوست داشتنی ترین و مطلوبترین خواسته همانا نقش و نگار می باشد که جذاب و دوست داشتنی است و اگر کسی می خواهد که مطلوب و محبوب خاص و عام باشد باید که برای بدست آوردن نقش و نگار تلاش نماید تا با به تن نمودن نمایان کننده  نقش و نگار که مخمل می باشد خود را به دیگران عرضه بدارد تا مورد قضاوت آنان واقع شود یعنی آنکه توانست مخمل به تن کند مسلم است که در نهانگاه زندگی خود حتما نقش و نگار بسیاری دارد که می تواند برای او امکان دیدار یار را فراهم نماید پس اگر شاعر می گوید که:
        ازاین جا تا به بیرجند سه گداره
                                       گدار اولی نقش و نگاره
                                                                         گدار دوّمی مخمل بپوشُم
                                                                                                      گدار سومی دیدار یاره
        منظورش این است که اگردر طالب یار می باشی باید که پیِ سه چیز را به تنت بمالی!
        اول آنکه این نقش و نگار است که چشم مردم به آن دوخته شده است و می تواند راه رسیدن به دلدار را باز و هموار نماید و اگر به چنین موقعیتی رسیدی و خواستی به دیگران بباورانی که زندگی تو بنیاد یافته به نقش و نگار است لازم است که مخمل به تن کنی و در میان مردم بگردی تا آنان تورا به عنوان اینکه دارنده نقش و نگار هستی بپذیرند و به این نام تبلیغت نمایند تا با جا افتادن در میان مردم و رسیدن آوازه ات به گوش خانواده آنکه طالبش هستی میل به تو بیابند و با پذیرفتنت اجازه بدهند که برای بردن یار پای پیش نهی .اما اگر بخواهیم روند تعالی انسان را از درون این مثل استخراج کنیم می توانیم بگوییم که مرحله و گام اول انسان برای تعالی آشنا شدن با تجملات و نقش و نگار دنیا می باشد یعنی انسان باید تلاش کند که از محل فعالیت هایش به نقش و نگار برسد تا اگر خواست به دیدار یار که خدای بی مثال است برسد با پوشیدن مخمل ریاضت و زهد از محل دست کشیدن از نقش و نگار خود را زیبا و برازنده به دیدار یار برساند وگرنه آنکه در تمام عمر لذتی را درک ننموده و به لذت ترک لذت دست نیافته چه می داند که از چه چیزی دست می کشد تا به چه چیزی برسد پس آنانکه فکر می کنند تنها با محفوظ داشتن مثلا دو هزار بیت شعر و یا از رو خوانی چند قطعه ادبی می تواند در میدان فرهنگ وهنر لباس کیاست و ریاست به تن داشته باشد و فرهیخته شناخته شود باید بداند که هنوز نتوانسته به مفهوم واقعی نقش و نگار و یا مهارت هایی که باید یک مدیر به آنها مزین باشد دست بیابد زیرا که نقش و نگار فرهیختگی هیچگاه به محفوظ داشتن شعر و یا از رو خوانی متن نیست بلکه فرهیخته در اصل به چشمه ای می ماند که همیشه خود می جوشد و آب زلال و شفافی را از خود به بیرون می دهد که می تواند به مذاق انسانی های با ذوق خوش آید و او را مجذوب خود سازد و چنین انسانی است که می تواند تولیدات فکری خود را چون مخملی به تن نماید و با تفاخر به آن خود را به خدمت یار عرضه بدارد تا یار با مجذوب شدن در داشته های او همراهی و همگامی با او را پذیرا گردد پس آنکه طالب بیرجند و مال خود دانستن آن است باید سه گدارِ دست یافتن به نقش و نگار و مخمل نمودن آنها و به تن نمودنشان و در نهایت به دیدار یار رفتن را تجربه بنماید و گرنه با نقش و نگار دیگران و مخمل عاریت گرفته از موقعیت این وآن نمی توان به در بار یار وارد شد و مقبول گردید هر چند که ممکن است که بتوان با نقش و نگار دیگران و مخمل عاریتی تا رسیدن به محضر یار طی طریق نمود و فرصتی برای خود نمایی یافت اما مطمئنا هیچ یاری اجازه نمی دهد تا کسی دل او را با نقش و نگار عاریتی و مخمل نامتقارن با واقعیت های وجودی خود برُباید و در عمر و داشته های او شریک گردد...🌻
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۳۴۵ در تاریخ جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۴۴
        درود بیکران

        چقدر زیباست هم متنی که واقعاً با سلیقه ی جامع الاطراف خویش و به کوشش دانشِ گران ارج و دیدگاهِ وسعت اندیشِ ادبی تان نگاشتید و هم آهنگ مورد اشاره تان که موسیقی سنّتی مسرّت بخش و دلپسند و روح نوازی است و هم عکس و تصاویر بی نهایت بانشاط از طبیعت و گلهای زرّینِ سِت شده با آهنگ و دلگویه ها .

        یک نکته ی ریز به نظرم می رسد که بااجازه تون مینویسم خدمتتان تا خالی از عریضه نبوده باشد به قول بزرگان مان :


        اینکه واژه ی اسم و پسوندِ ( گاه ) فارسی + تنوین عربی منصوب( اً ) را ، ‌اگر بصورت (گاهی ) بنویسیم ؛ بهتر است .


        زنده باشید و شاد و سرافراز خندانک
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۴۹
        سلام و درودی بسیار بر خانم حسین زاده گرامی🌻
        چیزی که به فرهنگ و هویت ما رنگ می‌دهد و آن را پویا می‌کند ، نه تنها آثار و نقاشی و لباس های رنگارنگ اقوام ، بلکه فعال بودن در نقش های متفاوت در رنگ های گوناگون هنر ، مثل شعر و ادبیات ، آهنگ و ساز های مختلف نواحی است...
        🌻
        بسیار خرسندم که شیوه توضیح و نگرش من مورد پسند نگاه زیبایتان قرار گرفته🙏
        به نکته بسیار خوبی اشاره کردید و سعی میکنم در پیشرو رعایت کنم🌻


        سرُم درد مُکنه سر بند بیارین
        طبیب از ملک اسکندر بیارین
        طبیب از ملک اسکندر نباشه
        برین از خونه دلبر بیارین


        ارسال پاسخ
        سینا خواجه زاده
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۵
        درود ابوالفضل جان

        لینک یوتیوب را که گذاشتی باز کردم، انگار فیلتر یوتیوب رو متوقف کردند!
        یا اینکه خواب می‌بینم...
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۳۴
        سلامی خوش بر سینای گرامی🌻✋
        فیلم را نمیدانم چرا برایم نمی‌آورد ، جمعه عصر که مطلب را می‌نوشتم باز شد و حالا نمی‌شود....
        عجیب نیست به نظرم...
        خصوصی پیام دادم
        🌻🌻
        🌻
        ارسال پاسخ
        سینا خواجه زاده
        سینا خواجه زاده
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۰۵
        سپاس عزیزم

        ظاهراً دیگه فیلتر نیست. شاید آی اس پی شما هنوز دستور رو نگرفته...
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴
        هعی..... خندانک تا قطع نکردند فیضش را ببر :)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۴۵

        🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۴۹
        🌻🌻🌻
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۵۲
        درود برشما جناب احمدی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۷
        سلام بر فاتح شعر جناب فتحی عزیز
        خوشحالم بار دیگر میزبان تحلیل شعر بودید
        🌻🌻🌻
        🌻🌻
        🌻
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۴۵

        🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
        ابوالفضل احمدی
        ابوالفضل احمدی
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۵۰
        🌻🌻🌻
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0