سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بوی عطر
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۵۶ | نظرات : ۸

        بوی عطر
         
        دوستش گفت : حالا با خودت چندچندی ؟
        جواب شنید : فکر میکنم چهل ، شصت
        دوستش گفت : یعنی چی چهل شصت ؟
        جواب شنید : مگه گناهامو نمیگی ؟ چهل جسمم ، شصت روحم
        دوستش گفت : توو روحت ، کِی حالا غزلو میخونی یه دنیا از دستت راحت بشن ؟
        جواب شنید : حالا خوبه که من ، هرچند سالِ نوری یه بار ، یه معرفت ازخودم  نشون میدم تو چی بچه‌ها صدات میزنن اصغر بی معرفت
        دوستش گفت : از وقتی اینومیگن بازخوشحالم . قبلاً که میگفتن اصغر کپک اصلاً حال نمیکردم . بازحالا  یه حقیقتی رُو عنوان میکنن . راست میگن دیگه
        جواب شنید : چه افتخاری هم میکنه نکبت . گمشو ردِّ کارِت ، کار دارم ، مامانم گفته برم نون بخرم
        دوستش گفت : خب منم باهات میام ، مامانم بهم نگفته نون بخرم ولی میخرم تا سوپرایزش کنم
        جواب شنید:اوه کی میره اینهمه راهو. به بچه ها میگم ازفردا دیگه بِهِت نگن بی معرفت مثل اینکه آثاری  ازمعرفت تووی کویرِ وجودت هویدا شده
        دوستش گفت : آره دمت گرم ، بگو دیگه بِهِم نگن اصغر بی معرفت ، یه چیز دیگه بگن
        جواب شنید : تو هم انگار تنت میخاره ها ، مثل اینکه خودت هم دوست داری اسم رووت بذارن و یه ریز مثل آفتاب پرست اسم عوض کنی ، ببخشید رنگ عوض کنی ، چی دارم میگم ، لقب عوض کنی
        دوستش گفت : اینقدر برام اسم گذاشتن که عادتم شده اصغرِ تکی صدام نکنن یه وصله ای بچسبونن بِهِم
        جواب شنید : من ، به این مزخرفی چرا لقبی یدک کش ام نمیکنن؟ مثل آدم اسم خودمو صدا میزنن، تازه، یه آقا هم اولش میارن و باهاش حسابی حال میکنم
        دوستش گفت : جلوت آره ، پشتت که نشنیدی چیا میگن ، چیزایی که " بی معرفت " جلوش شاهه
        جواب شنید : مثلاً چه چیزایی ؟
        دوستش گفت : بگذریم ، جونمو که ازسرِ راه نیاوُردم حالا بزنی ناکارم کنی. این هیکل غول تشن ات رُو  که می بینن زود یه آقا بِهِت میچسبونن که جون سالم ازمهلکه به در ببرن بیچاره ها ، با این اخلاق سگیت جواب شنید : چی گفتی ؟ و جستی زد و اصغر مثل قرقی یه دفعه تبدیل به یه نقطه شد
        روز خوبش بود و خنده ی بانمکی کرد و قدمهاشو به سمت نونوایی تندتر کرد
        وقتی به  نونوایی رسید ، اصغر  نونشو خریده بود و داشت میومد بیرون . پِخّی  کرد و اصغر مثل فرفره فِلِنگو بست و دوید بسمت خونه شون
        رفت  تووی فکرِ موضوعِ چهل شصت . به خودش گفت : چه خوب میشد با خودم صفرصفر میشدم دیگه نه جسمم و نه روحم گناه نمیکرد و اونوقت ، عجب حالی میداد . این فکرشو بعداً به اصغر هم گفت
        تووی همین فکر موند و سعی کرد فکرشو عملی کنه . طوری شد که اصغر، یه روزی بهش گفت : ایول من که کاملاً از تو دوست خوبم راض ام ، توچی ازمن راضی هستی ؟
        جواب شنید : آقا این حرفا چیه ؟ تویی که باید حلالم کنی بامعرفت
        دوستش گفت : خداییش ، روو خودت خوب کارکردی یه جورایی جفت شیش اوردی
        جواب شنید : آره خداییش همینطوریه که میگی . خیلی شانس اوردم . شانس که یعنی توفیق خدا
        هردو رضایتمندانه خندیدند
        ادامه داد : شکرخدا ، خدا مثل همیشه کمکم کرد . راستی اصغر ! من چقدر خدا رُو دوست دارم
        اصغر گفت : منم دوستش دارم ، خیلی ، یعنی بینهایت
        اون روز چه روز خوبی بود .
         
        ازاین ماجرا دوسال گذشت
        وقتی پیکرِ پاکشو ازجبهه به شهرشون اوردن و مردم شهر تشعیع اش میکردند اصغر ازمیون اونهمه آدم خودشو بسختی به تابوت رسوند و تا تونست تابوتشو بوسه بارون کرد
        فضای اطراف تابوت چه بوی خوب عطری میداد .
         
        بهمن بیدقی 99/10/19

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۸۱۵ در تاریخ يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۳
        💫درود
        بسیار
        عاااااا ااالی
        و زیبااااا💫💫💫💫💫💫💫💫💫
        💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
        💫💫♥️♥️♥️💫💫💫♥️♥️♥️💫💫
        💫♥️♥️♥️♥️♥️💫♥️♥️♥️♥️♥️💫
        💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫
        💫♥️♥️ 💔 💔 💔💔💔♥️♥️♥️💫
        💫💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫💫
        💫💫💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫💫💫
        💫💫💫💫♥️♥️♥️♥️♥️💫💫💫💫
        💫💫💫💫💫♥️♥️♥️💫💫💫💫💫
        💫💫💫💫💫💫♥️💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۴۴
        باسلام وعرض ارادت دوست خوب و بزرگوارم
        سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان و سپاس از اینهمه انرژی مثبت که می آفرینید .
        همیشه شاد باشید و سلامت
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۲۵
        سلام ودرود استاد بیدقی عزیز و گرامی
        بسیار عالی وجزاب بود
        عالی وبسیار خوب خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۰۰
        باسلام وعرض ارادت دوست خوب و بزرگوارم
        سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان و سپاس از اینهمه انرژی مثبت که می آفرینید .
        همیشه شاد باشید و سلامت
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۱۹
        درود فراوان ادیب فرزانه جناب یبدقی اندیشمند ‌وبزرگوار
        بسیار زیبا وخاطره انگیز
        کامیاب وتندرست
        در پناه حق 🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
        باسلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از اظهار لطفتان
        زنده باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        شهین عمرانی
        يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۳۲
        درود

        سلام استاد بیدقی بزرگوار

        نوشته زیبایی بود جدال بین روح و جسم

        چون روح به کمال نزدیکتر بود تونست جسم از گناه کردن نجات

        بده ودر آخر جسم و روح آسمانی شدن

        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۳۷
        باسلام وعرض ادب واحترام هنرمند گرانقدر
        خیلی بزرگوارید
        ممنونم از نظر محبت و حضور ارزشمندتان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ه عاقبت گر عمری باشد ماندگار ااا میگذارم این سخن را یادگار ااا مینویسم روی کوه بی ستون ااا زنده باد یاران خوب روزگار
        نرگس زند (آرامش)

        مااااسلام بر خواهر عزبزم شااااهزاده خاااانوم مهم نیست حرف تو همه جا بسیار خندانک برا ما ثابت شده ای ک خیلی وقته مشاعره نیومدم الان ی نگاه کردم پیامت خوندم جواب دادم بدون ما همیسه دوست داااااریم استیکر بوس در حال پرتاب وبعد خنده
        ساسان نجفی

        همه چی آرومِ شاهزاده خانم اا حرف حساب بی جوابِ شاهزاده خانم
        طاهره بختیاری

        در این دنیای فانی چرا ناگزیری جواب پس دهی خودت باش عزیزم خودت ولاغیر اهمیت نده
        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0