سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    باید اعتراف کنم (پیرو شعر زیبای اعتراف از جناب قنبر پور )
    ارسال شده توسط

    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

    در تاریخ : يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۷
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲۲ | نظرات : ۲۲

    دوستی دارم که خیلی دست کم می گرفتمش(و این مایه شرمساریه)چونکه خیلی رنجور و  وابسته نظر مردم هست .فکر می کردم از شعر متنفره چون چند بار (تصادفی )شعرهای بلند بلند براش فرستادم و سریع جواب داد بسیار زیبا ،  یک روز این متن رو برام فرستاد گفت ببین این شعره ،همینجوری گفتمش 
    🌹روی گلبرگ گل شبنم نشسته
    بوی عطرآگین آن فضا را آکنده است 
    و من با تمام احساسم غرق آن هستم 💧
    به قدری یکه خوردم که تصمیم گرفتم دیگه شعرواره  نگم 
    سایت رو معرفیش کردم ولی در واقع مجابش کردم که عضو  سایت  نشه چون می دونم تحمل  روبرویی خیلی نقدا رو نداره (خوب خیلی لطیف هست)ولی فکر می کنه داره 
    و البته همون جا از تصمیم شعر واره نگفتنم پشیمون شدم و یکی دیگه گفتم 
    من که نظر خودمو گفتم بهش و الان   میانگین روزی ده تا از این شعرا برام می فرسته ولی این اولیش   واقعا قشنگ بود.
      این هم یکی مونده به آخریش
    قطره ای بر صورتم نقش می بندد
    قطره قطره ها بارانی بر سرم می شوند
    که بوی خاک نم خورده را
    برایم تازه می کنند.
    لطفا شما هم نظراتتونو راحت بر دیده منت بنده  بگذارید تا من بهش انتقال بدم البته از الک در اندازه نانو ی  خودم عبورش می دم چون شاید هنوز باورتون نشه  آدمی با ابن درجه از احساس وجود داشته باشه و  منطقا فکر کنید طبق انتخاب طبیعی انسانهای حساس به دلیل حساسیتشون منقرض شده و یا به انسانهای چقرجهش یافتن

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۷۵۶ در تاریخ يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۶:۲۴
    درود بر شما شاعر ارجمند رضایی عزیز وگرامی
    بسیاردعالی وزیبا ووپر محتوی
    عالی بود
    بله همینطور است نمیتوان کسی را دست کم
    گرفت زیرا هرکس دارای ارزش خاسی هست
    و راز درونش نهفته به دوست تان به فهمانید
    که خود را دست کم نگیرد تا اینکه روحیه
    اش قوی شود وشما هم خود از خوبانی که
    چنین تفکر زیبایی دارید
    موفق باشید و سر افراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۰
    درود بر شما جناب تختی مهربان اونچه که دوستم به من نشون داد بسیار عمیقتر از همه چیزهایی ست که من میدونم . باید بیشتر از منیت خودم کم کنم یا راحت بگم شروع کنم به کم کردن منیت
    در شعر اولش صحبت می کنه از غرق شدن در یک قطره نه یک دریا یا هر سیالی که وسعتش بیشتر از انسانه یعنی بیشتر از من نسبت ما در برابرنشانه ها در ناخودآگاهش بوده .
    شعر دوم هم که میگه وقتی آب به جسمش میخوره یاد خاک نم خورده یا همون آفرینش انسان تازه میشه
    هزارن ماه آینه دار مهرتون باشه
    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد قنبرپور(مازیار)
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۳۸
    سلام باید اعتراف کنم ما شاعر نیستیم
    گاهی قلم کم می اورد و دل درد می اید
    گاهی چیزهایی میبینیم که فقط ارزو میکنیم کاش اصلا اینی نبودیم که بخواییم بخاطرش اعتراف کنیم
    چه شعر هایی که از جان بر میخیزد و از تارک قلم بر کاغذ جاری میشود
    شاید ساده شاید مثل خیلی ها شعر دهان پر کن نباشد اماا چنان از دل برامده که بردل مینشیند
    همینجا شعری مینویسیم که باید برای فهمیدنش بیست و پنج لغت نامه جلویمان بگذاریم تا معنی خط اول را بفهمیم و با کلی لایک و کامنت رفیق رفقا از سر رفع تکلیف و فک میکنم عجب شعری گفتم شاملویی هستی برای خودت و شعری که لطیف ناب ساده اما خواندی در گوشه ای بی سرو صدا
    و اینکه شعر دوستتان و احساسشان و هنرشان برایتان مهم بوده و بخاطرش نوشتید بسی ستودنیست
    درود بر شما خندانک
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۱
    شعراعتراف شما استفهام انکاری که چه عرض کنم نغز نقض گونه بود .ولی واسه من اعتراف واقعی و شرمگینانه .حیفه دوستم و خوش به حال من .دیگه نمی نویسم ازش کی چنین چیزیرو دلش میاد انفاق کنه
    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رضااشرفی فشی
    دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۱۷
    درود به نظر من کمال در سادگیست . سخن وقتی به نهایت می رسه سکوت می کنه تا موسیقی اغاز بشه (موسیقی کمال سخن است) ، موسیقی وقتی به کمال می رسه که جزیی از صدای طبیعت بشه (صدای طبیعت کمال اصوات است) و احساس وقتی به نهایتش نزدیک می شه مثل برگ گل نازک و لطیف می شه احساس لطیف نمی تواند پیچیده باشد، هوش بالا پیچیدگی می افریند اما احساس ظریف ، ظریف و لطیف می بیند و خلق می کنه.
    شعر ساده ای بود که شاعرش ساده می بیند . مثل دوست داشتن ، می توان هزار جمله زیبا نوشت ، اما معنای کامل کلام را خود دوستت دارم ، ساده و شیوا بیان می کند. خندانک
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
    درود به برادر اشرفی و نظر لطیفتون .
    چه زیبا گفتید ،منم یادم نمیاد حتی اعصاب خورد ترین آدم هم به صدای آب یا صدای طبیعت بگه هیس .
    ولی لاکردار، تقلید پذیر نیست
    نظرهاتون بسیار لطیف بود هیچ درشتی نداشتند ولی نگهشون میدارم وقتی خیلی نا امید بود از دنیا بهش می گم چون مسکنها اعتیاد آورند
    هزاران ماه آینه دار مهرتون
    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    نسرین علی وردی زاده
    دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۶
    درود بانوی بزرگوار!
    زیبا و تاثیرگذار
    قلمتان پایدار و مانا🌺🌹🌺🌹
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳
    درود به شما شاعر مهربان و لطیف
    ممنون از نظر دل گرم کنندتون
    ماههای بیمر آینه دار مهرتون الهی

    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالفضل احمدی
    سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۰۹
    سلام و شب بخیر🌺
    خودم که تو دنیای شعر تخصص زیادی ندارم(کوچیک همه هستیم😀😂)شاید یه سال و نیمه شعر میخونم و قبلش اینجاها میشنیدم یا همون شعرای داخل کتابای مدرسه رو میدیدم ، اونم به خاطر بد خلقی و کم بودن حس ادب دوستی برخی دبیر هام خراب‌ میشد😔
    اوایل تابستان بین دهم و یازدهم بود که دیوان رباعیات خیام و حافظ رو خریدم
    مقایسه بین رباعیات و غزل ها میشد فهمید این چند سده اختلاف بین دو پدیده هنری چقدر اختلافات و شباهت های قشنگی است... مستی واقعی اشعار خیام ، مستی عرفانی حافظ
    کم کم بیشتر کتاب هارو گرفتم ، رهی معیری ، سعدی ، دیوان شمس ، شاهنامه ، اخوان ثالث اشتراکات زیاد داشت ولی هرکدام نکات منحصر به فرد خود را داشتند و گاه برخی از شاعران معاصر را به خاطر الگو برداری زیاد از قُدما پسند نمیکردم(نظر شخصی البته!) چون حرفی بود که برده شده بود و تکرار آن در قالبی دیگر که جذابیت کمتری داشت ، در بین معاصر ها برای من اختلافی رو ایجاد کرد که تعداد از اونهارو دوست نداشتم ، البته بگم که هر شاعر شاهکار و کار خاص خودش رو داره که شاید کسی مثلش رو نتونه بگه🌿 برای مثال رهی معیری استاد خودش رو سعدی میدونه ، شباهت در سبک گفتاری زیاده ولی گفته هاش خاصّه! مثل آهنگ (روشنگر افلاکی از وحید تاج) ، فروغ فرخزاد ایده جدیدی بود ؛ همینطور فریدون مشیری.... بنده با اینکه هنوز راه زیادی رو در این مسیر طی نکردم ،خودم رو صاحب نظر نمیدونم🌿 ولی چیزی که حس کردم رو بیان میکنم
    دو نوشته از دوست گرامیتون به نکات خاص و نگاه جدیدی اشاره کرده بود!
    عطر گل شبنم که بویش همه فضا رو گرفته بود ، این نگاه بهش بود که از سطح گل تا سطح فضا ، یعنی روی در و دیوار هارو فرا گرفته بود!
    نکته قشنگی بود احسنت بهش تو این مورد ، دوباره یه ویژگی خاص هم داشت! اون بو مخصوص فضای اطراف نبود ، حتی روح شاعر رو در برگرفته بود که غرق در آن بود😀🌺 ایول ایول
    تشبیه اشک زیاد به بارون رو در اشعار 99% شاعر ها داریم!
    ولی... ولی....
    بازم خاص!
    قطره قطره بودنشون به نقش بستن
    حتی تو شعرای معاصر به حس های خاص و خارق العاده ای که هرکسی توجه نمیکنه خیلی جذابه
    مثل بوی خاک بارون خورده😍 بوی کاهگل...
    خاک بارون خورده برای من حس خوبی داره ولی غریبانه و در کنجش خلوت و راحت شدنی خاص!
    مثل آدم که گریه میکنه...
    چقدر سبک میشی آدم...
    فکر کنم دوستتون به این بُعد فکر نکرده که آدم در ادیان ابراهیمی از خاک بوده و این اشک و بارون و خاک یک ربطی به این موضوع داشته باشه و در افکارش به اون جنبه عرفانی بده🌹
    همانطور که قبل از نقد دو شعر دوستتون گفتم
    خاص بودن و جدید بودن در اشعار باعث دوست داشتنش میشه
    چیزی که در اشعار دوست شما لمس شد🌹🌹👋👋👋
    اگه کتاب داشت میخریدم😉

    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۴:۰۹
    جناب ابوالفضل احمدی عزیز و گرامی .چه چیزهای زیبایی از دو خط نوشته در آوردید کیمیا گری کردید یا اورانیوم غنی کردید .بالاخره جادویی در کار بود ه
    بی شوخی این نگاه پذیرا و مودب شما به پدیده های مصنوعی از جمله شعر یا کلمه که گویا بدون هراس از غول عجله و اجل رو به همه پدیده ها گشوده هست نشون میده که رفتار انسانها و افکارشون هر چند هم کاملا تخیلی و زاییده ذهن باشه باز صنع خداست فقط از نوع غیر مستقیم .مثل اینکه خدا اثر انگشتش رو بخواد با جوهر مغز انسان نشون بده
    .این نگاه شما رو مثل خالق یکتا خلاق کرده .صحبت از دمیده شدن روح خدا در انسانه و اون دم هنوز در شما گرم و زندگی بخشه
    ارسال پاسخ
    ابوالفضل احمدی
    ابوالفضل احمدی
    شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۴
    لطف دارید خانم رضایی عزیز و مهربون😢🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو نامداری
    سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۵
    سلام بانو جانم
    بسیار زیبا و خواندنی به نظر من هیچ مدرکی، هیج هنری و هیچ فنی بالاتر از مهربانی و گذشت در زندگی ارزش نداره نه اینکه خدا ی ناکرده فکر کنید اونا بی ارزشند نه ! چیزی که اون مدارک را بهتر جلوه می دهد افتادگی ، مهربانی و گذشت است شما بسیار بسیار دل مهربانی دارید خوشبختی تون را آرزومندم خندانک خندانک خندانک
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۳:۲۳
    درود بانو نامداری عزیزم باور کنید شما مهربونید .کاش منم مثل شما بشم .فعلا تمرین میکنم دعا و تشویقم هم که کردید .ممنونم
    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    عارف افشاری  (جاوید الف)
    جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲ ۲۲:۲۹
    با درود مدتیست روانشناسی میخوانم عکس پروفایلتان را دیدم و دوست داشتم روانشناسی کنم از روی ظاهر بنظرم شما آدم جدی ای هستید اما اگر پایش بیفتد شوخی های خاص خود را دارید اصطلاحا لبخند خود را هر جایی هدر نمیدهید همچنین با اعداد میانه خوبی دارید از حق خوری(حق خوری در جتماع) نفرت دارید اما شاید اگر گاهی حق خودتان خورده شود گذشت کنید که این بستگی به آن واقع و اشخاص ( نزدیکی و..) دارد و در نهایت اینکه در حین تدریس چیزی دوست دارید حقگو باشید و نه صرفا از کسی تعریف کنید

    آیا درست بود؟

    موفق باشید خندانک
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
    يکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ ۲۳:۳۴
    درود برادر ارزجمند آقای عارف افشاری(جاویدالف)
    درست بود ، آفرین بر شما
    روانشناس موفقی می شوید ولی از من می شنوید اصلا سراغ قضاوت و وکالت نروید
    خواستید توضیح هم میدم
    ممنونم
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0