سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    مسافر خاک
    ارسال شده توسط

    پرستو پورقربان (آنه)

    در تاریخ : چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۹۴ | نظرات : ۲۹

     
     
    -خانواده ی ر. ن؟
    با صدایی بلندتر:
    خانواده ی ر. ن؟؟؟؟
    چندنفر همزمان: 
    - بله اینجاییم 
    -خدا رحمت کند...
    از جایی شبیه به پنجره در آن سالن بزرگ و نسبتا خلوت(که فقط چند نفر از بستگان و آشنایان نزدیک آمده بودند) تن نحیف و بی جانش را لای لباس سفید سفر ابدی اش تحویل دادند ؛
    و همین شد که صدای فرزندانش سقف و زمین آن حجم پر از دلتنگی را به لرزه آورد .
    من؟ 
    چشمانم قفل شده بود روی گره انتهای کفن ؛
    کور شدم،کر شدم و انگار رگ به رگ وجودم یک آن خاموش شد...
    چه وقت سنگینی بود ..چه لحظه ی پر دردی ..
    -صورتش را باز کنید عجله کنید 
    همه دست دست می کردند 
    چه کسی میتوانست باور کند...
    پسرش با دستان لرزان گره ابتدای پیله ی سفیدش را گشود،
    و دخترانش : 
    خدایا باباااام ...بابا سردته؟ بابا پاشووووو
    بابا ... بابا ...
     
     
    اصلا وصف غیر ممکنی دارد شدت درد این لحظات و حرف هایی که آن حین به ذهن خطور می‌کند .. 
    من نمیدانم چه چیزی میتواند غریبانه تر و دردناک تر از گذاشتن وجود نازنین عزیزترین ادم در آغوش سرد و بی مهر خاک باشد؛
    اما الان بیش از یک هفته می گذرد و من ؟ 
    من برای اولین بار یک گلدان کوچک کاکتوس خریده ام و بی نهایت عاشقش هستم! 
    بی ربط نیست نه..
    این تمام چیزی است که از آن روز آموختم،
    به سادگی دل به سادگی ها می بازم و دیگر هیچ موضوعی آنقدر نگران کننده و غم انگیز نیست برایم؛
    میتوانم برای هر صبحم شکرگزار باشم و روزی صدبار بیشتر از قبل برای شیطنت های گاه خسته کننده ی پسرم،بمیرم .
    میتوانم تمام سخت گیری های لجوجانه ام از زندگی را کنار بگزارم 
    میتوانم به خوش‌حالی های لحظه ای ایمان بیاورم ..
    میتوانم یک موج مهر بی انتها باشم برای تمام کسانی که هستند در دنیایم ...
    آن صدای خش دار که خانواده ی مرد بیچاره را برای تحویل جنازه اش می‌خواند،مثل یک چوب جادوی نامرئی ملکه ی ذهنم شده است که همه چیز را برایم زندگی بخش می‌کند! 
    کاش آنقدر مهربانانه تر زندگی‌کنیم که جهانمان بوی بهشت بگیرد...
    و درگیر هیچ چیز نشویم! هییییچ چیز،که تمامش میگذرد ...
    زندگی ارزش خیلی بیشتر،خیلی ساده تر و مهربان تر و یک رنگ تر بودن را دارد نه؟؟
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۲۲۱ در تاریخ چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۳۳
    میتوانم به خوش‌حالی های لحظه ای ایمان بیاورم ..
    خندانک خندانک

    سلام پرستوجانم خندانک
    بسیار بسیار تاثربرانگیز بودو ماهرانه نوشته اید این داستان رئال و حق پرداز را و البته برای خیلی از ما آشناست این لحظه های تلخ ..........
    از یگانه خدا برای شما و خانواده عزیزتان و همگان سلامتی و عزت در دلشادی مستدام را ازته دلم می خواهم خندانک خندانک
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲
    سلام مهربان طاهره ی عزیز و گرامی خندانک
    ممنونم از نگاه زیبانگر و لطف سرشارت عزیزم خندانک

    البته نمیدانم میتواند داستان باشد یانه، اما من در وصف حقیقتی تلخ و حق که شاهدش بودم و قلبم را به واقعا درد آورد، نوشته ام...هرچند در نهایت فهمیدم که اصلا شدت رنج این ماجرا و شبیه آن، قابل وصف نیس حداقل به قلم ضعیف و تازه کار من ...

    و در نهایت دعا می کنم برای تک تک دوستان نابم که الهی هرگز و هرگز شاهد چنین اتفاقی در زندگی نباشند و شادی و سلامت عزیزانشان تا ابد موجب دلگرمی و شادی شان باشد خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۳۹
    نه عزیز خواهرم منظورم از داستان( قالب نوشته تان ) بود مثل قالب (قصیده غزل رباعی قطعه مثنوی و ...) و معلوم است که یک اتفاق رئال و مشهود را نگاشتید خندانک خندانک
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۲
    خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۷
    خندانک
    درودعزیزم
    بسیارغم انگیزودرعین حال تاثیرگذاربود خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۵۹
    ممنونم مهربان ترین بانوی واژه ها خندانک
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۲
    خندانک
    ارسال پاسخ
    ماهورا وثوقی
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۱
    فقط میتونم آرزو کنم که خداوندگار به شما صبر بینهایتی هدیه کنه........ خندانک
    و من به شخصه اینروز رو از اول تا اخرش تجربه کردم خندانک البته نه برای خودم
    بلکه این اتفاق غمناک برای دوستی پیش اومده بودو لحظه لحظه اش غم بود و درد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    امیدوارم دیگه همچین دردهای بی درمونی رو تو زندگیتون تجربه نکنین خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۵۲
    ممنونم مهربان ترین خندانک
    و از خداوند طلب صبر دارم برای همه کسانی که عزیزانشان آسمانی شده اند و برای همه ی مسافران آسمان، دعا میکنم که روحشان قرین رحمت الهی باشد خندانک خندانک

    ارسال پاسخ
    ماهورا وثوقی
    ماهورا وثوقی
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۲
    آمین آمین آمین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۲
    خندانک
    ارسال پاسخ
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۵
    سلام آنه عزیزم
    لحظه ی دردناکی است
    انقدر سخت که هیچ جز برگشتن لحظات نمیخواهی انقدر سخت که هر لحظه منتظر معجزه ای هستی منتظری چشمان عزیزت باز شودو بگوید اینها همه یک شوخی بود
    کاش تا زنده ایم قدر یکدیگر بدانیم ای کاش
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۵۴
    سلام شعله جانم ... خندانک
    چقدر زیبا گفتی که در آن لحظه ی دردناک چگونه در انتظار معجزه میتوان بود ...


    کاش چشمانت را باز کنی
    فقط یک‌بار
    کاش غرق عمق مهربانی ات شوم
    فقط یک بار ...
    دریغ و‌صد افسوس ... خندانک
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد قنبرپور(مازیار)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۳۴
    میدانم لحظات سختی است
    کاش تا وقتی هستیم هستند قذر همدیگر را بدانیم
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۵۵
    سخت است و سخت و سخت ...
    چه میتوان گفت خندانک

    سپاس خندانک
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    غلامحسین جمعی
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۱۰
    درود و سپاس بر بزرگوار عزیز و فرهیخته ام

    دستمریزاد زیبا و فاخر و دوست داشتی است گرامی

    با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۳
    سلام استاد گرانقدر خندانک
    سپاس که نگاه مهرتان را دریغ نکردید و منور نمودید خندانک
    برقرار و پاینده باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
    ایشالله خدا حفظ کند تمام عزیزان و در پناه خودش
    و برای همه در گذشتگان جایگاه رفیع طلب میکنیم...
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۱
    ممنونم استاد خوبم خندانک
    خداوند حفظ کند شما و همه اساتید بزرگوار خانه ی ناب را برایمان خندانک خندانک

    الهی غم نبیند قلب پرمهرتان خندانک
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی فروزنده
    شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰
    درود ها بر شما
    🌹🌹🌹🌹
    پرستو پورقربان (آنه)
    پرستو پورقربان (آنه)
    شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۳۹
    زنده باشید دوست هنرمند خندانک ممنونم
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
    يکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۵۴
    واقعیت بسیار تلخی رو به شیوه ی زیبایی ترسیم کردید و موزونانه به شعرش کشیدید
    واقعیت دردناکی که دیر یا زود برای هر بشری زخ می دهد و راه گریزی از آن نیست
    آرزوی سلامتی شما را از خالقم خواستارم
    صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
    يکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۵۷
    پدرها استوار می افتند















    پدرها تا لحظه ی آخر استوارند و ناگهان می افتند، مانند خودکار
    و مادران مانند مداد که هی تراشیده می شوند، کوچکتر و کمرشان خم تر می شود تا اینکه روزی، زیباترین و عاشقانه ترین افسانه ی زندگی تمام می شود
    دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۲۳
    خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0