سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        یوسف نجار

        شعری از

        مرضیه سادات هاشمی

        از دفتر شب بارانی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴ شماره ثبت ۵۳۹۵۵
          بازدید : ۶۲۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مرضیه سادات هاشمی
        آخرین اشعار ناب مرضیه سادات هاشمی

        شعر شب:
        در به در و بی چاره غم آن یار شدم
        به عشق مریم مقدس،یوسف نجار شدم
        شبانگاهان آسمان نچیده از طالعم نوری
        از اقبال بدم ببین اینجا که بیمار شدم
        بین همه سبزی و سرو و گل و سمن
        قسمتم بود نمیدانم ،خدایا چرا خار شدم
        همه عطرقصر و کاخ و باغ و بستانند
        بخت بدم بین باز پونه این مار شدم
        تن کاهل،دل کاسل،غمم حاصل
        جسم مرده میان تابوت، بی یارشدم
        منجم کوکب،محض سلامت عیش یار
        برونم کن از برج،طارم نگونسار شدم
        #مرضیه_سادات
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آرمین اسدزاد (الف)
        چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۲۷
        درودها بانو خندانک
        مضمون زیبایی داشت
        دستمریزاد خندانک

        اما جسارتا سروده تان نامنسجم و ناهماهنگ بود.
        همینطور وزن هم در جاهایی رعایت نشده بود.
        مطالعه ی کتاب الکترونیکی "وزن به زبان ساده" از سید مهدی موسوی که در اینترنت برای دانلود گذاشته شده، راهگشا خواهد بود
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۰:۰۷
        شاعر گرامی
        شعر زیبایی را خواندم
        با سپاس
        سلام
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۱۳
        درودبرشما خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۵ ۰۸:۰۹
        سلام و عرض ادب ادیب مهربانیها خندانک خندانک
        درود بر شمااااااا خندانک خندانک
        میهمانی زیبایی بود خندانک خندانک
        به
        سروده ی
        قضاوت ؟؟
        دعوتید خندانک خندانک خندانک
        اکبرعسکری
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۵۷
        سلام ودرودشعرتون مفاهیم زیبایی داردولی اشکالات بزرگ اون بیشتربچشم میادوهمین باعث شده تازیبایی شعرهم تحت تاثیرقراربگیره به حرف دوست شاعرمون اسدزادحتماگوش کن شایدگفتن نکات زیرکمی براتون زودباشه چراکه بایدازساده ترین هاشروع کنی...اگرراه رااشتباه بخواهی بروی درآینده براتون مشکل پیش میاد...شعربایدبدل سراینده ومخاطب بنشینه واین بجزیادگرفتن قواعدشعرامکان پذیرنیست..
        برای آنکه شعر دیگران ( از فردوسی و سعدی و مولوی و حافظ تا بسیاری از شعرهای نیما و سهراب و فروغ و اخوان ثالث و شاملو ) را درست بخوانید و از آن لذت بیشتری ببرید و اگر شعر کلاسیک یا نیمایی یا ترانه میگویید برای این که شعر ِ بدون اشکال بگویید و اگر شعر سپید هم میگویید برای آنکه آهنگ ذاتی شعر خود را مخصوصا در قسمت های موزون‏تر آن بهتر بشناسید دانستن اصول وزن وقافیه ضروریست...شمادروزن مشکل اساسی داریدبایدتمرین کنیدوتمرین وتمرین...سعی کنیدکاررااصولی یادبگیریدچراکه اگرراه رااشتباه برویددرآینده مشکل پیدامیکنید
        وزن همان ریتم یا آهنگ شعر است و دانستن وزن و قافیه برای شاعر یا خواننده شعر به همان دلیلی لازم است که موسیقیدان باید نتها و دستگاه‏های موسیقی را بشناسد و نقاش رنگهایش را .
        اگر فضای شعر و وزن آن همخوانی داشته باشد , تاثیر گذارتر است و اگر نه , باز هم بهتر است بدانید بر اساس چه دلیلی این کنتراست را ایجاد کرده‏ اید
        وزن شعر ایجاد نظم و هماهنگی در طولمصراعها و چیدمان هجاهای هر مصراع است. در فارسی معمولاً منظور از وزن شعر، وزن عروضی و اسلوب‌های برگرفته از آن یا تکنیک‌های دیگری مانند وزن هجایی و آهنگی است. مطابق این تقسیم‌بندیِ غالب، بعضی اشعار از جمله اشعار قالب سنّتی فارسی دارای وزن تشخیص داده می‌شوند و در مقابل بسیاری از اشعار مدرن مانندشعر سپید فاقد وزن خوانده می‌شوند.
        امّا نگاه متأخّرتری به وزن شعر وجود دارد که البته از اقبال و پذیرفته شدگی کمتری برخوردار است. این نگاه تعریف وزن را گسترده‌تر می‌داند. طبق این نگاه، وزن جزء تزیینات شعری نیست، بلکه بخشی از ذات آن است. وزن یعنی سکون و تحرک کلام، ایستادن در وسط هجاها و بعد حرکت کردن در وسط هجاها، ایستادن در وسط سطرها و بعد حرکت کردن در وسط سطرها. به این معنی که یک پاره وزنی فقط از حرکت کلمات به وجود نمی‌آید، بلکه از حرکت سکوت هم به وجود می‌آید. شعر تنها پدیده زبانی است که در آن سکوت‌های حد فاصل هم به اندازه خود کلمات معنی دارند. هرقدر که سکوت‌های حدفاصل بین کلمات کمتر باشد، متن به طرف نظم می‌گراید و اگر بی‌وزن باشد به طرف نثر.
        این آموزش راحتمابخوان وسعی کن ازنقطه صفرشروع کن وکلاسیک وزن رایادبگیر
        همه چیز از زمان لازم برای تلفظ یک هجا ( بخش)شروع می‏شود:
        تلفظ ر ِی از ر ِ بیش‏تر طول میکشد .این که ساده است . نیست؟
        حروف یا صدادارند یعنی فقط با حنجره و تغییر شکل دهان ایجاد می‏شوند مانند حروف صدادار کوتاه: اَ- اِ – اُ
        و حروف صدادار بلند: آ – ای – او – اُو ( مثل نو )
        یا بی‏صدا هستند ( سایر حروف فارسی) و با کمک لب و دندان و زبان و سقف دهان و حلق تلفظ می‏شوند (مثل ء – ع – غ – ی – و – ب – پ -… )
        اگر زمان تلفظ حروف صدادار کوتاه و حروف بی‏صدا را 1 فرض کنیم زمان تلفظ حروف صدادار بلند 2 میشود
        هر هجا , یک حرف صدادار با حروف بی‏صدای قبل و بعد از آن است . تقطیع شعر یعنی بخش کردن کلمات آن به هجاهای سازنده ( همان کاری که اول دبستان انجام می‏دادیم! ) .فقط یادتان باشد در فارسی هیچ هجایی ، با حرف بیصدای ساکن شروع نمی‏شود .
        هجاهای فارسی سه نوع است :
        نوع اول: هجای کوتاه . مجموع زمان حروف : 2 . علامت : 7
        حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه . مثال: دَ . کِ . مُ
        نوع دوم : هجای بلند . مجموع زمان حروف : 3 . علامت : –
        دو حالت دارد :
        حالت اول : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند . مثال: یا . سی . بو
        حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه + حرف بی‏صدا .
        مثال: دَر. کِی. مُد
        نوع سوم : هجای کشیده . مجموع زمان حروف : 4 یا 5 .علامت: -7 ( معادل یک هجای بلند سپس یک هجای کوتاه )
        سه حالت دارد:
        حالت اول :حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه + حرف بی‏صدا + حرف بی‏صدا .
        مثال: دَرد . بُرد . خـِشت
        حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند + حرف بی‏صدا .
        مثال: یاد . سیب . بود
        حالت سوم: حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند + حرف بی‏صدا + حرف بی‏صدا .
        مثال: تافت . ریخت . سوخت
        موزون بودن یک شعر یعنی این که وقتی در زیر آن علامت هجاها را قرار می‏دهیم ( علامت هجای کوتاه : 7 علامت هجای بلند : – علامت هجای کشیده برابر با یک هجای بلند سپس یک هجای کوتاه : -7 ) علامتهای به دست آمده برای مصرع‏ ها هم از نظر تعداد و هم از نظر ترتیب کاملا یکسان باشد . یعنی هم زمان و هم آهنگ تلفظ آنها کاملا یکسان است .
        وزن شعر فارسی همین است والسلام . حالا دیدید کاری نداشت. فقط چند قاعده کوچک بعدی را هم بخوانید و همراه با دلیلشان یاد بگیرید . کاملا منطقی هست و لازم نیست حفظ کنید !
        اگر می‏ پرسید چرا یک هجای کشیده معادل یک هجای بلند و سپس یک هجای کوتاه است باید بگویم چون مثلا وقتی کلمه‏ ی اسب را ادا می‏کنیم ناخودآگاه بعد از ب یک کسره‏ ی یواشکی را هم تلفظ می‏کنیم ! گاهی در ترانه‏ ها یا نوحه‏ ها این کسره را به روشنی ادا می‏کنند.
        اسب = اس ب ِ = – 7
        شعر باید به همان‏ صورتی که خوانده می‏شود تقطیع شود :
        اگر یک هجا با حرف صدادار شروع شود قبل از آن در واقع یک ء وجود دارد که نوشته نشده است ولی حساب می‏شود . پس آلی مثل عالی محسوب میشود (یعنی دو هجای بلند : – – )
        حرف و اگر او خوانده می‏شود صدادار است (مثل بود ) اما اگر و خوانده شود بی‏صدا ( مثل وای )
        حرف ی اگر ای خوانده می‏شود صدادار است (مثل سیب ) و اگر ی خوانده شود بی‏صدا ( مثل یار )
        اگر قبل از ی کسره باشد آن کسره‏ , ای خوانده میشود ولی چون کوتاه تلفظ میشود باید حرف صدادار کوتاه حساب شود مگر آن که ی تشدید داشته باشد :
        نیاز = ن ِ یاز = 7 – 7
        نیات = نی یات = – – 7
        کلا حروف مشدد دوبارحساب می‏شود: معلّم= مُ عَل لـِم = 7 – –
        و عطف معمولا به کلمه قبل می‏چسبد : من و تو = مَ نُ تُ
        حروفی که خوانده نمی‏شود حساب نمی‏شود: خواهر = خا هَر
        وقتی هاء آخر خوانده می‏شود باید حساب شود . مثل به ( به معنی خوب یا میوه ) ولی هاء آخر غیر ملفوظ حساب نمی‏شود :
        خانه = خا ن ِ . لاله = لا ل ِ . به من بگو = ب ِ مَن ب ِ گو..
        ن ساکن حرف صدادار بلند قبل از خود را کوتاه میکند یا به عبارت دیگر خودش را حذف می‏کند: جان=جا = – نان=نا = –
        فقط هجای نان در نانوا هجای کشیده محسوب می‏شود:
        ز خاک من اگر گندم برآید
        از آن گر نان پزی مستی فزاید
        خمیر و نانوا دیوانه گردد
        تنورش بیت مستانه سراید
        پس در زمان حضرت مولوی هم مانند امروز گاهی نانوا به صورت نانِوا تلفظ می‏شده است !
        آخرین هجای مصرع همیشه یک هجای بلند محسوب می‏شود چون اگر کوتاه یا کشیده هم باشد ناخودآگاه بلند خوانده میشود ....
        امیدوارم باتمرین بهتروبیشترآثارزیبایی ازتون شاهدباشیم....سعی کنیدبجای چاپ اشعاربفکربرطرف کردن ضعفتون باشید...بدرودبانو خندانک خندانک خندانک
        مرضیه سادات هاشمی
        چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ ۲۲:۵۹
        ممنون استاد از نقد به جاتون
        خیلی از اشنایان هم به وزن ایراد گرفتند
        ان شاءالله بزودی شروع میکنم
        درود بر شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0