حرف ..

درود بر شما

درودها جناب مهدی پور عزیز
عمیق و موثر سروده اید
دستمریزاد و احسنت

درودها استاد گرامی
هر یک از اشعار شما خود مکتبی ست که در آن میتوان آموخت
بسیار زیبا خسته نباشید درود بر شما

از عدالت دم زند آن کس که دارد ذوالفقار
گردن منصور ها را می برد بر دار حرف

سلام حضرت استاد گرانقدرم
بسیاررعالی ووقابل تامل

درود ها بر شما اقای مهدی پور
غزل هایتان را دوست دارم
زنده باشید

عالی
لذت بردم
دم شما گرم
نویسا و مانا باشید

سلام و عرض ادب استاد مهدی پور گرامی

بسیار زیباست

خسته نباشید بزرگوار

دروداستادارجمند

سلام
عالی
تمام


همزبانی نیست چون در خلوت شب های من
-می کشم از خامه ی خاموش خود ناچار حرف

هنوز هم

هوا دلگیر است

و چشم آسمان شهری که

تو را ندارد

پر از باران است ....

تقدینت با مهر..... .>


سلام و عرض احترام.....حضرت مهرم....

مهربان استادم.......به به ...........چقدر زیبا........
غزلی دلنشین ست...
با طراوات از ژرفنای اندیشه
زیبا و موزون سروده اید
بسیاررررررر لذت بردم.........
شعرتان ...............................جاری.....
یاس احساس تان............................ شکوفا......

///// ///// ///// /////

همزبانی نیست چون در خلوت شب های من
می کشم از خامه ی خاموش خود ناچار حرف

عالییست آقای مهدی پور

درودحضرت استاد
استاد کلکتان
زرین است
وگهر می چکد از نوک آن
.دستمریزاد
بی ادعا بگویم، واقعا زیبا بر قلم میرانید
آفرین برطبع شما

درود جناب مهدی پور ارجمند.زیبا سروده اید و قابل تاًمل
حرفهای زیادی برای گفتن دارد شعرتان
مانا باشید و شاعر بمانید

سلام و درود
مثل همیشه عالی بود
قلم شعرتون زرین

جناب آقای مهدی پورعزیز، سلام علیکم.
..........................................................
خانه ی تدبیررا، تقلید ویران می کند
هرتَهی مغزی زند، باخویش طوطی وارحرف
..................................................................
نصیحت گونه ایست....حکیمانه......باپردازشی...زیبا....دستمریزاد....
ولی همین ابتداباید عذرخواهی کنم بابتِ بعضی مطالبم..
مصرعِ اول، سفارشی ست درباره ی صحبت ویاهمنشینی با(اهلِ دل)...بسیار عالی......
ولی مصرع چهارم فرموده اید:...
(پیشِ صاحبدل نزن بی حوصله، زنهارحرف)...بنده که متوجّه نشدم....سه موردرا....(باصاحبدل) حرف نزن؟.......پس سفارشِ مصرع نخست چه می شود؟......اگردیدی (صاحبدل) بی حوصله است (حرف نزن)...؟ویااینکه وقتی خودت بی حوصله هستی( باصاحبدل) حرف نزن؟.......چون مفهوم مصرعتان....دررساندنِ این دوتای آخر.....فکرمی کنم(نارسا)باشد....
(معنیِ ازادگی، آسان نمی آید به دست).....بازهم پوزش می خواهم....منظور....خودِ ازادگی ست...ویا، (معنای) آزادگی؟.....
اگرخودِ آزادگی ست.....؟چرا(معنا)؟.....واگر(معناست).....چه فایده ای دارد(معنای آزادگی)؟.......وامّا....درمصارعِ دیگر.....هزاران احسنت وافرین هم کم است...
(بی تأّمل، حرف درزیرِ زبان، چون اتش است)....درست یادم نیست که اشاره به کدام حدیث است....ولی خیلی زیباست...گرچه اگر(بی تفکّر...)بود...شاید...
به هرحال...شرمنده ام...هرکس به زعمِ خودش برداشت می نماید ازشعر...اینهاهم...برداشتهای (منِ دیوانه)است......موفق باشید انشاءا.....

بسیار زیبا و عالی

خانه ی تدبیر را تقلید ویران می کند
هر تهی مغزی زند با خویش طوطی وار حرف

درودها بر استاد فرهیخته ام
اشعارتان عالللللی هستند و بسیار عمیق
قلم توانمندتان همیشه در اوج