گوانتانامو

ببین تنم را که پر است از

برچسب های جامعه ی مدنیت ؟

من ، گور به گور شده ای هستم

که از گور همسایه

افیون تحمیلی را تقاضا دارم

از گور من سایه ات را بردار

و بگذار قبل از موت

مردگی را تجربه کنم .


درود استادباصرعزیز
یکی ازبهترین اشعاری بود که ازشما وامروز درسایت خواندم
بسیارخوب شروع کرده بودید ارتباط جملات عالی است
شعرتا اخر هدف خاصی رادنبال می کند
ایجازو ایماژدارد که ازخصوصیتهای شعر سپید است
بازبانی ساده وزودفهم و واژگانی مخصوص به خودتان که مخاطب رابه سمت خودش می کشاند
ونشان دغدغه هایی داردکه همیشه باشما بوده وهست
این حس انساندوستی دراشعارونوشته های شما همیشه موج می زنه واحساستان ستودنی است
شعرباید رسالت داشته باشه من باکسانی که فقط به زیبایی شعرها می اندیشند وفقط ازدید زیبایی شناختی اشعاررابررسی می کنند مخالفم وضعیت جامعه ی امروز ایجاب می کند که شعر رسالت داشته باشد روشنگری کند وتاثیربگذارد و دلهاووجدانهای خفته رابیدارکند باشعرعاشقانه مخالف نیستم چون شاعر هر لحظه یک حس وحالی داره وآنهاهم خوبند وحتی انها هم می توانند رسالت داشته باشند واگراندیشه ی پشتشون هم مثل قالب وتصاویرش زیبا باشند بسیاربسیاربهترو تاثیرگذارترخواهند بود وبر دل وجان مخاطب خواهندنشست .......امادرکنارشون ماکه دردهتای مردم را می بینیم وظیفه مان سخت ترشده وباید بپردازیم به این گونه موضوعات اجتماعی هم
دستتون دردنکنه مطمانن این تلاش شمادرجهت اگاهی وبیدار کردن نسل امروز درپیش خداوند بی مزد نخواهدبود
کاش بتوانیم شعری بنویسیم که کمی هم به دغدغه های مردم بپردازد و هم زیبا وبی نقص باشدازلحاظ ظاهری و
هم به تفکر بکشاندمخاطب را
موفق باشید برادرخوبم