سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        چشمانش

        شعری از

        مجنون ملایری

        از دفتر جوجه اردک زشت نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵ ۱۶:۰۸ شماره ثبت ۵۲۵۳۱
          بازدید : ۲۷۴   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجنون ملایری

        بااینکه‌دلن‌اسیردستانش‌بود
        امانگران‌عهدوپیمانش‌بود
        گفتم‌‌بدلم‌که‌جای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مااین جانیست  
        اما‌دل‌من‌بفکر‌چشمانش بود
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۹:۲۰
        درود استاد گرامی
        بسیار زیباست خندانک
        زهرا حسینی
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۳:۰۸
        خندانک خندانک
        درود بر شما
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۳:۴۸
        سلام استاد عزیزم
        بسیار زیبا
        دوبیتی هایتان ماندگار روزگار به کام خندانک خندانک خندانک
        شفق
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۴:۱۲
        درودهاي بي كران استاد
        بسيار زيبا،نغز و شور انگيز.
        لذتي مدام دارم از اثر زيبايتان.
        برقرار باشيد و خوشدل.
        خندانک خندانک
        علی غلامی
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۴:۳۹
        سلام و درود
        بسیار زیبا و پرمعنا و حیف در نوعی شعر کوتاه که اگر این شعر بسط داده شود از خیال در یک اپیزود معنایی به تخیل تبدیل می شود و خلاقیت ایجاد می کند که قوه تخیل پدر خلاقیت است .....جسارت نباشد البته نزد استاد...
        خندانک
        لمیا سبتی پور (صحرا)
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴
        با سلام ودرود بیکران استادگرانقدر
        زیبا زیبا خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۸:۲۹
        سلام جناب ملایری عزیز در مصرع اول یه اشتباه تایپی هست
        که ویرایش کنید دلم رو ناخواسته دلن نوشتید!
        ولی فعلا ویرایش نکنید چون چند ساعتی طول میکشه
        تا به سایت برگرده شعرتون!

        آفرین لذت بردم واقعااااا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۰۹:۳۳
        درود بر شما جناب ملایری خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و عرض ارادت خندانک خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷
        سلام استادم
        معرکه بود
        افرین خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۲:۵۳
        درود بر شما جناب ملایری عزیز

        عالی سرودید
        مرحبااااااااا
        خندانک خندانک خندانک
        حامدلونی
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۵:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۶:۰۰
        درودبرشما استاد ملایری
        زیبابود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۶:۰۸
        درود بر استاد بزرگوار
        همچنان زیبا نویسید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ۱۶:۲۹
        تار گیسوی تو درمشت گره خورده ی باد

        خبر از خانه ی ویران شده در مه می داد



        من همان نامه ی نفرین شده بودم که مرا

        بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد



        داس بر ساقه ی گندم زدی و بی خبری

        آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد



        هر چه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد

        غار در کوه چه باشد ؟ : دهنی بی فریاد



        داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم

        که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد



        بغض من گریه شد و راه تماشا را بست

        از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد



        احسان افشاری
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۷ دی ۱۳۹۵ ۲۱:۲۱
        .... خندانک خندانک خندانک .....

        سلام و عرض ادب خدمت شما
        مهربان استاد عزیزم

        بااینکه‌دلم اسیردستانش‌بود
        امانگران‌عهدوپیمانش‌بود
        گفتم‌‌بدلم‌که‌جای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مااین جانیست
        اما‌دل‌من‌بفکر‌چشمانش بود

        (چه زیبا ...خیال انگیز....
        رویایی....
        زیبا قلم می زنید...
        همیشه بسرایید به عشق..)

        .... خندانک خندانک ....
        علی   صادقی
        چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ ۱۴:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0