سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        آیین وآیینه ها قسمت ششم

        شعری از

        اله یار خادمیان(صادق)

        از دفتر یاس نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵ ۱۱:۴۰ شماره ثبت ۵۱۸۵۴
          بازدید : ۱۹۹   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اله یار خادمیان(صادق)

        آیین و آیینه ها    قسمت ششم
         
         روح تعاون نیست در این جمع خسته
        چون شد  چرا ایمانتان از هم گسسته
        بایکدیگر عهد اخوت بسته بودیم
        چادر نشین و شهر و ده یک دسته بودیم
        از ایل ما بودست این فرد  گرفتار
          حس جوانمردی  کجا شد   ای فدا کار
        یار شما بودست این تنها نشسته
          دست  شما بودست این  بازو شکسته
        روی  خوش و لبخند  انسان باورت کو
          نفس سلیم و   صورت حق محورت کو
         مرد ستم سو زی غرور  جنگی ات کو
          ای مرد  دانش   جوهر  فر هنگی ات کو
         
        مرد شرافتمند ،کی شرمنده باشد
          شرمنده  آن باشد  که عبد ِ بنده باشد
        صاحب کلاه  نامی از نیرنگ کم نیست
         فرهنگ ما را  دشمن صد رنگ کم نیست
        رنگین کمان معرفت  کو هفت رنگت
           کو  رحمت بارانی و  نقش  قشنگت
         خاموش ننشیند کسی  که نوردارد
          کی  هر کس اینجا تب انگور دارد
         من باشما هستم برادر کر  نباشید
         خاموش مثل خاک و  خاکستر نباشید
          دارم یقین در پشت این  دیوار نوراست
            دیوار را بشکن  که هنگام حضور است
         
         اینجا بسی ظاهر نمای دین فروشند
        گر چه سر حق را برند آنها خموشنی
        هر کس کلاه خویش را چسبیده در باد
             غیر از گروه  بی کلاه  رفته ازیاد
             سرمی دهند آن جان به کف های سحر زاد
              ما و شما کی می شویم  از  نفس آزاد ؟
                آن راد  مردان  حقیقت جو کجایند
                  تابار دیگر  بر سر غیرت بیایند
                   دلها نباید مثل پاره سنگ باشد
                  آ دم نبا ید جغد بد آهنگ باشد
                 مردان  نیکو نام را بد نام کردند
                   سجاده دارانی که کارخام کردند
         
         
         تا کی مگر باید نظر ها تنگ باشد
          دلها چرا سر سخت تر از سنگ باشد
        انسان نباید  رنگش از نیرنگ باشد
          فریاد باید زاده یِ فر هنگ باشد
         افسوس   دارد  جنگهای بی سرو ته
            فریاد از آهنگ های بی سرو ته
        افسوس از کج فهم های بی تا مل
             فریاد از   احساسهای بی تعقل
        با اهل  ایل و خود  چرا سازش نکردی
          ای دل چرا دعوت به آرا مش نکردی
         روح و روان دوستان را زخم کردی   
          از بسکه  کشتی خند را و اخم کردی
         
        ای مسلمین احمد به خلق خوش عجین بود
              گفتار او امید بخش و  راستین بود
        اسلام را باصدق و  خوشرویی بنا کرد
         او با  محبت بت گران  را  با خدا کرد
        روزی که  از امرخداوندی به پا خواست
            خود را برای هر فر ایندی بیا راست
        گر پرچم  توحید او شد برجهان راست
          سهمی برای خود نمی دید ونمیخواست
          ما پیروان او   نمی دانی چه کردیم ؟
           تنها برای  خود نمایی شیر مردیم
        آری محمد گر پیمبر شد امین بود
         ور  نه یتیمی مثل ما روی زمین بود
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۴۷
        درود ها بر شما استاد عزیز
        زیبا سروده اید
        دست مریزاد خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ۱۸:۱۶
        درود استاد عزیز
        زیبا و مبین مشکلات جامعه خندانک
        سیاوش اسفندیاری
        شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۸
        سلام و درود براستاد صادق

        بسیار لذت بردم از سروده زیبایتان استاد خندانک خندانک خندانک خندانک

        چند غلط تایپی در شعر بوجود آمده ، که اگر چه از زیبایی کلام شما نمیکاهد ولی بهتر است اصلاح شود...
        {مرد ستم سو زی غرور جنگی ات ک}

        {دیوار را بشکن که هنگام حظور است}
        بیت آخر هم اگر کلمه گر تبدیل به ور شود ، بگمانم بهتر است خندانک

        جسارتم را ببخشید استاد.... دوستتان دارم خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ۱۹:۴۱
        سلام استاد ارجمندم
        بسیار عالی ...... خندانک
        محمد فروزان
        يکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۵
        خندانک خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        يکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳
        درود استاد لذت بردم
        دعوتيد با احترام خندانک
         موسی عباسی مقدم
        دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۳:۳۴
        سلام بر استاد خادمیان عزیز زیبا بود بزرگوار حق یارت خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0