ودود

استاد گرانقدر جناب همایون عزیز نوشیدم از جوهر اندیشه و احساس خوبتان مرحبا

درود استادبزرگوارم
بسیارزیبا بود

درود بزرگوار
بسیار زیبا و پر معنی
موثر

اوبخواند جملــــــه ی مـــارا بدل.........دروداستاد

سلام و ممنون از سروده زیبایتان

با سلام استاد بسیار خوب سروده اید موفق باشید

جناب آقای فتّاح عزیز، سلام علیکم.
..........................................................
دستمریزاد بزرگوار.........

سلام استاد بسیار زیبا
سربلند باشید

درود بر جناب فتاح گرانقدر
زیبا و دلنشین سرودید


زنده باشید

درود بر جناب استاد فتاح گرانقدر

بسیار زیبا سرودید

درود بر جناب فتاح ارجمند
سروده ای زیبا بود

آفرین ها استاد

.................. .........................
مرحبااا به رقص زیباااای قلمتان
هزارااان درود استاد خوبم
.................. ....................................
تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

داستان جالب (نشان شخصیت)
مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»

درود
اول از هر چیــــــز نام آن ودود
آن ودود وکنه هرچیزی که بود

درود بر استاد بزرگوار

مینگارد قلمت دل میبرد

یاران وهمدلان میدانم که این تقدیرها بربزرگی شما و کرامتتان ومنتی که بربنده مینهید هیچست واگر نقصی هم در نگارشش دیدید بدیده اغماض بنگرید وبربنده خرده مگیرید که حقیر این مقدار را فی البداهه تقدیمتان میداردحقیر بخشش شمارا خواهان است.