مناجات با شاهچراغ

مناجاتی با حضرت احمدبن موسی (ع) شاهچراغ

تو خوبی و ز خوبیهای تو عالم خبر دارد

گدا را تاب آن نَبْوَد که از تو دست بردارد

علی ای شه چراغ امشب تو روشن کن دل ما را

منوّر کن قلوبی را ،که یاری در سفر دارد

پی دیدار شاهنشاه شبی عزم سفر کردی

گل از رویت نمایان شد و این آقا خطر دارد

شنیدم برده هایی را خریدی و رها کردی

رهایی را نمیخواهم حریمت رُفتِگر دارد؟

به پشت باغ فردوست کمی آنسوی دیوارت

کند بیداد فحشایی که سوزی بر جگر دارد

به زیبنده ترین زینت کسانی خرده میگیرند

شگفتا حضرتِ زهرا چرا معجر به سر دارد

خدا سیمای زهرا را ز تو بدتر تراشیده

ویا روبند سیمایش به ما حرفی دگر دارد

بماند شکوه هایم چون که تو بهتر ز من دانی

جهان با این همه پستی خدای دادگر دارد

به خواب غفلتند اقا جوانان وطن هیهات

و دلگرمیم اقا جان که این خانه پدر دارد

پدر هم حرفهایش را به گوش ما سپرد اما

کجا آقا سخنهایش بر این دلها اثر دارد

دعا کن زادهٔ موسی ،دعا کن یار برگردد

که یعقوبی در این وادی به سوی در نظر دارد

وبعد از این شهنشاها تمنّا از تو من دارم

دعا کن مسجد کوفه شکاف از قبله بر دارد

#مختار