فتنه های شبانگاه

قسم
به اه... لب های
دوخته ی دختران
دم بخت،!
به حرص هرس شده
کبوتران بام خانه ی
دوست ـــ
به نگاه سنگ زن های
سنگ فرش کوچه ی مادر بزرگ
به قد خمیده
پدر
با دستان خالی ــ
و روئی سرخ ؛
دائم تورا یاد می کنم
ای دوست. بداهه
حضرت دوست استاد نازنین و مهربان سر کار خانم دلشید عزیز و بسیار گرانقدر واقعا از قلب مسرورم که دوباره خدمتگزار قلم زیبایتان هستم ممنونم که این فرصت را باز به من خدمتگزار دادید
کاش عشق کارت شناسائی داشت !!بداهه

درود بانو دلشید عزیزم
بعدازمدتها غزلی ناب ودلنشین خواندم
دست مریزاد
خیلی خیلی خوش امدید
دلتنگتان بودم حسابی

درود بانو دلشید گرامی
غیبت کبرا دارید بزرگوار
خوشحالم که دوباره سروده های زیبای شما را میخوانم
منتظر حضور موثر تر شما در سایت هستیم
خرم و خوش باشید

سلام زیبا ودلنشین سروده اید
پیروز

سلام

زیبا بود و بسیار صمیمی

من ارتباط خوبی با ابیات پیدا کردم

درود بر شما
بانو دلشید گرامی
بعد از مدت ها غزلی از شما خواندم زیبا و دلنشین
استفاده از تتابع اضافات بسیار زیبا بود بخصوص در بیت پایانی
تنور دل تان گرم

درود بر شما
دلنشین، روان و با زبانی خارج از کلیشه... لذت بردم...

احسنتتان باد

فرار از مَحبَسِ آزادِ چشمانت میسر نیست...

سلام خانم دکتر عزیزم شاعره واژه های ناب بسیار زیبا سرودید زنده باشیدو همچنان بسرایید در پناه حق

زِ بیمِ چشمِ ابلیسِ حضورِ سرخِ حسرت ها


ترا مهمانِ دستانِ اهورا می کنم هر شب......................

باسلام وخوش آمد بانو دلشید عزیز...خوشحالم از آشنایی با شما وقلم شما
..............................................................................

.......‌‌‌‌ ..........
درود بانو دلشید عزیزم
خوشحاااالم باز از قلم زیبای شما می خوانم
دست مریزااااد نازنین
........... ...................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
معجزه ی خنده:
پيرمرد هر بار كه مي خواست اجرت پسرك واكسي كر و لال را بدهد، جمله اي را براي خنداندن او بر روي اسكناس مي نوشت. اين بار هم همين كار را كرد.
پسرك با اشتياق پول را گرفت و جمله اي را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روي اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدي به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوي اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدي!
پسرك خنديد با صداي بلند؛ هرچند صداي خنده خود را نمي شنيد...

سلام و درود به شما
زیباست و دلنشین

سلام بر خانم دلشید عزیز
خوشحالم از حضور مجددتان

خوشحالم که دوباره نبض لطیف عاطفه می زند ..
شاد باشید و سعادتمند
خواهر بزرگوار

درود بر شما خواهر خوبم
زیباست
مرحبا

سلامی
سه باره
چراکامنت من حذف میشه؟؟؟

اگراز انصاف درور نباشیم - غزل قشنگی بود-
هزار و یک ترانه
دفتر اول: یادیار
نام ترانه: دیرست عزلی عاشقانه نخوانده بودم
تقدیم به: بانو دلشید
**
دیرست عزلی عاشقانه نخوانده بودم
حرفهای چنین شاعرانه نخوانده بودم
دیریست بربام نوی گل بانگ این شهر
آوایی چنین شاعرانه من نخوانده بودم
ح-ب(آیین)
توضیحات: سرایش94/11/26-بدیه- ناتمام- تقدیمی

عرض ادب و احترام
بی نهایت موزون و گوشنواز و دلنشین ...
با درونمایه ..............
و با رعایت مراعات نظیر و صنعت اغراق درین بیت:
به یادِ موج های آبیِ خندانِ چشمانت
هجومِ اشتیاقم غرقِ دریا می کنم هر شب
.....................................................................
منتها کاربرد تخلص و یا مقطع غزل
در دو بیت پایانیست ..رعایت نشده ..
پیشنهاد است نه انتقاد
لذت بردم از غزل

درود بر حوریه جان عزیز

خیلی وقت بود نبودی و خوشحالیم دوباره سروده ای از شما می خوانیم خیلییییی خوش آمدی بانوی گرامی ام
زیبا نوشتی با دنیا احساس
شاد باشی مهربانم

درود بر شما
بسیار زیبا و دل انگیز

لب لعل تو خون ریز است اما بوسه ها از آن
شده حتی به خواب خود تمنا می کنم هر شب
سلیمانی

سلام واحسنت...

بسیار عالی.....

((تو بارانِ چلیپائی، به جانِ تشنه می باری))........دست مریزاد /

درود بانو
بسیار دلنشین و خواندنی قلم زده اید.
خوش حالم که میهمان این غزل ناب بودم.
همیشه باشید و بسرایید

درود برشما خیلی وقته غزلی چنین زیبا نخوانده بودم ماناباشید.

درود بانو
مهمان احساس پاکتان بودم
ممنونم
مانا باشید

درود بر شما بانوی بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین و پر احساس

درود بانو اسماعیل تبار گرامی
اول می خواستم خدمتتان عرض کنم که شعرتان بسیار زیبا و بااحساس است مثل همیشه .
وبعد این که قریب بیش از یکسال است که شعرناب را ترک کرده بودید و واقعا جای شما در اینجا خالی بود و بنده هم دلم هوای شعرهای زیبایتان را کرده بود .
بهر صورت بنده از حضور مجدد جنابعالی در شعر ناب بسیار خوشحال شدم و خیر مقدم عرض می نمایم .
امیدوارم در کنارتان بیاموزم.
سلامت باشید و پایدار

درودبانو دلشید زیبابود احسنت

درود بی کران برشما شاعره ی عزیزوگرامی سروده ای پراز احساس وزیبایی به ما هدیه نمودی سپاس سپاس....

ردیفِ بودنت تکرارِ عین و شین و قافَم شد


مراعات النظیری ، این که حاشا می کنم هر شب

سلام دلشید گرانقدر بسیار زیبا بود بزرگوار

و در جنجالِ خواهش ،از تو پروا می کنم هر شب

عالی بود .... به دل نشست بانو دلشید عزیز ...همواره موفق باشید

غزلی زیبا و دلنشین
دستمریزاد

سلام

درود بر شما بانو دلشید غزیز

غزل زیبا و روانی بود و به دلم نشست

سلام
غزل زیبایی خواندم در صنایع و فنون ادبی



به یادِ موج های آبیِ خندانِ چشمانت
هجومِ اشتیاقم غرقِ دریا می کنم هر شب

بسیار روان. مرحبا

زیبا و روان و دلنشین آفرین

سرکارخانم اسماعیل تبار، بانوی گرامی، سلام علیکم.
..................................................................................
زِ بیمیِ چشمِ ابلیسِ حضورِ سُرخِ حسرت ها
ترا، مهمانِ دستانِ اهورا،می کنم هرشب
....................................................................
غزلِ بسیار زیبا ودلنشینی ست بزرگوار...........دستمریزاد.

درود شاعر ارجمند

سرودۀ زیبایی خواندم
و لذت و بهره بردم
دست مریزاد
و سپاس.

شاعر بمانید
با مهر

ترا چون ماهتابِ پرسه ی شب های تکراری
میانِ برکه ی احساس، شیدا می کنم هر شب
در بعضی از قسمت های این اثر بسیار زیبا افسوس می خوردم که چرا شاعر از کنار معانی به این زیبایی و عمیقی که در یک بیت آفریده به آسانی می گذرد و به بیتی دیگر به معنایی دیگر وارد می شود. نمونه اش همین بیت بالا که آورده ام...
این بیت به نظر این بنده حقیر حداقل سه بیت دیگر را باردار بود و حامل.... حسی خیلی براق و درخشنده به من داد این اثر عاشقانه و ماندگار بود در ذهنم... شناسنامه دار است این اثر و با قامتی ایستاده و سری بالا و سینه ای جلو... زیبا بود و بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما

درود بر شما بانوی فرهیخته شاد وتندرست باشید در سایه سار مهر الهی

درود برشما سرکار خانم
بسیار زیبا
لذت بردم

زِ بیمِ چشمِ ابلیسِ حضورِ سرخِ حسرت ها


ترا مهمانِ دستانِ اهورا می کنم هر شب