سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        جملات 1

        شعری از

        سجاد ربانی

        از دفتر خیال نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۲۶ شماره ثبت ۴۴۴۶۱
          بازدید : ۷۵۳   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سجاد ربانی

        درود ،این جملات یادشون بخیر زیر خاکی ها بودن بجز دوتاش ، چندتاشو نوشتم .
         
        صدایت را خاموش کن !
        تا ساعت ها بخوابند ،
        وقتی که بیداری لذتی ندارد ...
        ------------------------------------
        از تبار دلتنگی ام ,
        سکوت کن !!
        دل دچار مرگ است ...
        ------------------------------------
        کمک !
        کمک !
        کمک !
        دستانت را باز کن کودکان منتظرند ...
        ------------------------------------
        استاد ادبیات هم نمی داند
        جمع من و تو
        ما نمی شود
        من می شود
        تنها می شود ...
        ------------------------------------
        گفته بودم بروی
        دل می کَنم
        تو رفتی
        اما ندانستی
        دل از چه می کنم
        از تو
        یا دنیا ...
        ------------------------------------
        دکتر تجویز کرده غصه نخور
        برای قلبت خوب نیست
        او نمی دانست !
        دوای قلب من
        غصه های توست ...
        ------------------------------------
        جرم قلمم این است
        تو را به یادم می آورد
        و هر روز از تو می نویسد
        تا آخر که جوهرش
        به ته خط برسد و
        مثل من جان بدهد ...
        ------------------------------------
        دست هایت را باز بگذار
        یک نفر در حال سقوط است
        از سردی نگاه تو ...
        ------------------------------------
        تو و باد
        دست در دست
        می خواهید حال مرا بگیرید
        هر جا می روم
        عطر تو را حس می کنم ...
        ------------------------------------
        وجدانت را کوک کن
        به راس ساعت جنگ ها
        مبادا خواب بمانی
        انسانیت جان می دهد ...
        ------------------------------------
        گلویم را می فشارم
        شاید این بغض ها
        خفه شوند ،
        کمی آرام بگیرند ...
        ------------------------------------
         
        - من در جنگی گلوله خوردم
        که سربازش خودی بود ...
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود سجادعزیز
        کوتاه هایی زیبا بودند
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۶
        درود بزرگوار
        کوتاه و زیبا بودند خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر داداش سجاد عزیز
        زیباس
        دست مریزاد
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۳
        ..............‌‌‌ خندانک خندانک خندانک .................
        برادر هنرمندم
        زیبااااا بودند خندانک خندانک
        دست مریزاااد خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک
        ........ ... خندانک خندانک خندانک ....... ..........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
        حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
        مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
        حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
        یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
        مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
        حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
        سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
        مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
        حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

        این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
        نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۳
        ..............‌‌‌ خندانک خندانک خندانک .................
        برادر هنرمندم
        زیبااااا بودند خندانک خندانک
        دست مریزاااد خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک
        ........ ... خندانک خندانک خندانک ....... ..........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
        حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
        مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
        حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
        یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
        مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
        حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
        سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
        مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
        حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

        این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
        نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۷
        - من در جنگی گلوله خوردم

        که سربازش خودی بود ....................آفرین سجاد عزیز همه خوب بودن
        ......................................................... خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۳۴
        جرم قلمم این است

        تو را به یادم می آورد

        و هر روز از تو می نویسد

        تا آخر که جوهرش

        به ته خط برسد و

        مثل من جان بدهد ...

        مرحبا بر اندیشه شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۴
        به به! سجاد عزیز بهت تبریک میگم!
        گنجوندن معنا توو چند تا کلمه کار هر کسی نیست خندانک
        مستدام باشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۵
        درود بر شما جناب ربانی
        همه زیبا بودند
        مرحبا برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0