سرابی دیدم

ای جانم استاد زارع عزیز جانانه و زیبا سرودید دست مریزاد

سلام شاعر ارجمند

شعر لطیفی مهمان گلواژه های طبع ظریفتان بودم واقعا بسیار زیباست اما از آنچه اجازه ی نقد داده اید در کمال ادب و احترام بعرض میرسانم مصراع



\" چرخ گردون به اشارت زقمر می چرخید\"

بگونه ای تنافر لفظی دارد ونا مغهوم شده است به جایش می توانید بفرمایید

\" چرخ گردون به اشارات قمر می چرخید\"

چشمه ی ذوقتان پیوسته جاری باد

درود استاد عزیز
غزلی عارفانه و زیباست

گرچه سوزد دل پروانه ز جور شعله


لیک در پیکره اش شور خرابی دیدم

درود بر استاد زارع بزرگوار
بسیار عالی و متفاوت

..............‌‌‌ .................
بسیااار زیبااااا بود استاد ارجمند
هزارااان درود
........ ... ....... ..........
هدیه به اهالی خوب شعر ناب

حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن

از شدت عشق ... مرز میان حقیقت و سراب گم می شود.
ولی همان که استاد عزیز فرمود درست است باید ماد شمعی تشنه به شعله ای بود تا در بر بگیرد و بسوزاند شمع را...
اما بعوان درسی برای پس دادن عرض می کنم که : عشق از نوع ماورایی اش که بیاید خودش کارش را انجام می دهد و ...
دوست و استاد گرامی اثری با موضوعی عرفانی و بیانی دیگرگونه خواندم از قلم توانای شما و بسیار بهره بردم و آموختم نیز...برقرار باشید و درود بر شما

سلام
مرحبا استاد
واقعا زیبا بود

جناب آقای میرک آبادی عزیز، سلام علیکم.
..................................................................
غزلی ست بی نهایت زیبا وخیال برانگیز.............،پروازتااوج(اگرچه درعالمِ خواب ویا رؤیا).......وسیرِ درآفاق...اگرچه (به نظرِ حقیر، زود تمام شده).ولی ایکاش مصرعِ اخر(قافیه اش) ...سراب.......نبود.که بازهم به عقیده بنده آنچه راکه وصفش نموده اید،نمی تواند ........(سراب) باشد........
خسته نباشید بزرگوار..

درود برشما زیبا بود

درود جناب میرک ابادی عزیز...چون مثنوی هایتان زیبا بود ...احسنت

عالي بود استاد مهربانم
لذت بردم
مانا باشيد

درودها
بسیار زیبا، حضور در بارگاه دوست را به تصویر کشیده اید.

آنچنان محو تماشای رخ یار شدم
که جز او جمله جهان را چو حبابی دیدم
سلیمانی

درود استاد بزرگوار

غزل های شما هم بمانند مثنوی هایتان زیباست

احسنت بر قلم و اندیشه شما

این بیانات شما نبود
صدای دلتان را شنیدم
بسیار عالی
دوستتان دارم

درود استاد گرامی
زیبا سرودید
احسنت

درود استاد
غزلی زیبا خواندم

من در آغوش خدا

محضر نابى ديدم

سلام و سپاس دوست بزرگوار

بسيار زيبا بود عارفانه شما

قلمتان در اوج

بسیااار زیبااااا بود استادگرانقدر بسیار لذت بردم

استاد عزیز جناب زارع بزرگوار
دستمریزاد
میخوانم لذت میبرم می آموزم

بسیارزیبا ودلنشین بود استاد گرامی

درودتان باد

درود فراوان به استاد معزز جناب آقای زارع
بسیار زیبا ودلنشین
بقدری حظ بردم که نمیتوانم
وصف کنم ، همین قدر بس
ناخود آگاه یک بیت بسیار ناقص
به ذهنم رسید تقدیم مینمایم
و انشاء ال... مورد قبول واقع
میشود زیرا ازدل برخاسته
خواستم عرض ارادت بکنم خدمت او
لاجرم بهر عدویش عذابی دیدم
دست حق نگهدار