جمعه ۳۱ فروردين
اشعار دفتر شعرِ پرسه در خیال شاعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
|
یکسال گذشت از مرگ پارسال
و دیشب زیر نور ماه
دردت را باز گریستم آزادی
|
|
|
|
|
وقت آن رسیده
بعضی واژه ها را غلط نوشت
|
|
|
|
|
تا اینکه
آمد ابری از دوردست ها
|
|
|
|
|
نیمه های شب
دلم پر میشود از خیال
|
|
|
|
|
گریه می کنم
به حال این روزهای سیاه
|
|
|
|
|
من که خسته ام از
سرزمین باورها
|
|
|
|
|
دوباره عاشقی و
صبحانه ای برای دو نفر
|
|
|
|
|
با من تکرار کن این واژه را
امشب شام آخر نیست
|
|
|
|
|
بس است دیگر
باز کنید دروازه های بسته را
|
|
|
|
|
هرچه آید به سرم
مهم نیست
عاشقی را با دردش باید بویید
|
|
|
|
|
خیال جوان من
پرواز تا کلبه ای چوبی
|
|
|
|
|
بی دلیل نمی گویم
باران تنهایی هیچوقت بند نمی آید
|
|
|
|
|
نام تو رهگذر بود ابتدا
اما
به پنجره نگاه منتظرم که آمدی
|
|
|
|
|
تو چه کردی با من
این روزها
گره افتاده به حوصله ام
|
|
|
|
|
نیمه های شب
چای تنهایی من همیشه تازه دم است
|
|
|
|
|
دور میشوم از خشکی و
دست تکان خواهم داد برای ساحل نشینان
|
|
|
|
|
آزرده میشود روحم
وقتی به عصر سکوت فکر میکنم
|
|
|
|
|
چه شوقی دارد درد دل با خدا
|
|
|
|
|
بانوان سرزمین من
خانه ای سبز و پر از ترانه میخواهند
به رنگ بهار
|
|
|
|
|
سنگ قبرم را بگذارید و
بروید
|
|
|
|
|
مرا به آمدن برف چکار
فصل هاست
|
|
|
|
|
نگران باد تنهایی باش
برگ درخت پاییز
|
|
|
|
|
من هم عاقبت خواهم رفت
در شبی به بلندی یلدا
|
|
|
|
|
شبی مهتابی از شرم تنهایی
مست و غزلخوان گذشتم از کوچه ای
|
|
|
|
|
پشت پنجره ای رو به خورشید
بر لب زمزمه میکنم آواز باز با
|
|
|
|
|
دلم میخواهد
در فصل سبز رهایی شبی زیر نور ماه
|
|
|
|
|
پشت سرت کایه ای آب ریختم و
کلی نذر ونیاز
|
|
|
|
|
من از نسل
مردان دریایی ام
|
|
|
|
|
بغض های کهنه دوباره می شکنند
میدانم
تکراری شده حرفهایم
تقصیر من نیست و
دیگران
دردهایمان
با ه
|
|
|
|
|
سنگ قبرم را بگذارید و
بروید
|
|
|
|
|
آواز آزادی که میاید
دلم شهری پر از باران میخواهد و
|
|
|
|
|
وقتی دروغ های شیرین جولان میدهند
|
|
|
|
|
به گل نشسته کشتی زندگی و
آرزوهایم در بند شده اند
|
|
|
|
|
غروب که میشود و هوا خنک
آنکه دوستش دارم
|
|
|
|
|
در قایقی شناور بر روی آب
تنهایی پاروزنان دور شوم از
|
|
|
|
|
بوی مرگ میدهد روزگار و
آزادی در خون خود می غلطد
|
|
|
|
|
شلیک کن دختر کرد
تو با ترس بیگانه ای
|
|
|
|
|
دوست دارم
آهنگ غریب زندگی را
|
|
|
|
|
تابلوی انتظار پاییز
یاد با تو بودن را در من زنده کرد
|
|
|
|
|
خیال روشن وپیروز امرو من
پرواز از پنجره ای باز میخواهد و
|
|
|
|
|
دختران و زنان امروز
جای امنی میخواهند و
|
|
|
|
|
جوانان امروز
شهری پر از پنجره های باز میخواهند و
|
|
|
|
|
مسلح کن تفنگت را و
شلیک کن فرزند کوبانی
|
|
|
|
|
کوبانی در خطر است
شلیک کن دختر کرد
|
|
|
|
|
خیال آزاد امروزم
کاباره ای میخواهد
|
|
|
|
|
شلیک کن مرد
آزاد زیستن تاوان میخواهد
|
|
|
|
|
دلیل نمیخواهند جنگ ها
گاه نفت بهانه است و
گاه نژاد و مذهب
|
|
|
|
|
فریاد نزن غریبه
در دیار مهربانی ها
کسی بلند حرف نمیزند
|
|
|
|
|
برای رهایی امروز
فردا همیشه دیر است
|
|
|
|
|
از قدیم همین بوده
ندارا برای دلخوشی داراها قصه گفتند
|
|
|
|
|
در سرزمین بی انتهای آزادی
فریادزنان از کنار رودهای خروشان بروم
|
|
|
|
|
هرگز نخواب مادر
این جاده بی دعای تو
نمیرسد به پایان
|
|
|
|
|
گریه کن خوشبختی
از رقص غم با زندگی من
ردپای شادی را گم کرده ام
|
|
|
|
|
قلیق شعرهایت را میخواهم سهراب
مرا سفری رویایی در پیش است
|
|
|
|
|
مشتی آدم تلخ
افکارم را به صلیب کشیده اند
|
|
|
|
|
تن عریانت را بردار وبرو
بوی گناه میدهی
|
|
|
|
|
شراب بیاور ساقی
از غم هجران او مجنون خیالاتم گشته ام
|
|
|
|
|
این روزها
بوی سود فردا که بیاید
عاشق ها شعرهایشان را هم عوض می کنند
|
|
|
|
|
این شعر نیست ولی
روایتی تازه از دلتنگی ست
|
|
|
|
|
فصل سبز رهایی
به من حس بودن میدهد و
شوق زیستن
|
|
|
|
|
سفری دارم بر بام خیال
در دور دست ها
پشت کوههای بلند
|
|
|
|
|
راوی به کبوتر عشق بگو
اینجا دلی را سوزانده اند
|
|
|
|
|
پاییز رفته ومن
برگ زردی افتاده از درخت
در دست باد رقصانم
|
|
|
|
|
مگر چه لذتی دارد عشق
سوختنشبه کلامی از مهر درمان میشود
|
|
|
|
|
پس از گذشت سالها
فهمیده ام
کهنه فکر کرده ام
|
|
|
|
|
هنوز نمیدانم چرا
آرزوهایم زود مرده اند
|
|
|
|
|
رهایم کن
من بازنده دیروزم
|
|
|
|
|
شبی میخواهد دلم
لنگ فکر نکند
|
|
|
|
|
غزل هایم صدا میزنند تورا
تنهایی نگهبان نمیخواهد
|
|
|
|
|
با اینکه هنوز درگیر است دلم
آواز خدا از دور دل انگیز است
|
|
|
|
|
اینجا من غریبم
هیچکس ساز آشنایی اش را کوک نمیکند
|
|
|
|
|
به هوای خیالی پاک
فردایم را به سکوت باختم
|
|
|
مجموع ۱۰۲ پست فعال در ۲ صفحه |