سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        مسابقه یک عکس و یک غزل
        ارسال شده توسط

        یدالله عوضپور آصف

        در تاریخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۴۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰۹۹ | نظرات : ۲۵۴

         
        به بهترین غزلی که در باب این عکس سروده شود جایزه   ۴۵  روز اشتراک سامانه  شعرناب تعلق می گیرید. تاریخ پایان مسابقه ۱۰ بهمن مدیر برنامه حضرت استاد يدالله عوضپور آصف گرانقدر می باشندخندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۵۶۵ در تاریخ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۴۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۶۹ شاعر این مطلب را خوانده اند

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        مهدی زاهدی

        ،

        عبدالکریم قیطانی فر(باباکمیل)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        پرستو پورقربان (آنه)

        ،

        بهاره ترابی (بهارنارنج)

        ،

        علی غلامی

        ،

        فرحناز راسخ

        ،

        احمدرضانظری چروده

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        محمد دهقانی هلان

        ،

        شکوفه مهدوی (بهارانه)

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        جهانشاه تاج مرادی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        نیره ناصری

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        کامل غلامی

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        هما تیمورنژاد

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        نسيم خسرونژادصبا

        ،

        مسيحا

        ،

        سامان سولقانی

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        عرفان فتح الهی(واثق )

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        عبداله جمنی ( سایه )

        ،

        علی میرزایی( هیچکاک)

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        زهرا ضیایی

        ،

        سیدعلمدارابوطالبی نژاد

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        سجاد ربانی

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        پریسا رستمی زاده(صحرا)

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        هوشنگ یعقوبی

        ،

        واو بافرانی

        ،

        غریب

        ،

        سروش کیومرثی

        ،

        علیرضا ایمانی

        ،

        ( بیتا )

        ،

        نازنین حسنی

        ،

        دکتر رجب توحیدیان آغ اسماعیلی(سالک)

        ،

        رضا نظری

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        حسین راستگو

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        قلم صاف

        ،

        حسین زاده

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۳۷
        با عرض سلام و خسته نباشید خدمت سرور بسیار گرانقدرم حضرت دوست پیر گرانمایه و فرهیخته استاد آصف بزرگوار و همه اعضای خوب و نجیب ی که در این مسابقه فرح بخش و بسیار اموزنده به مدیریت جانانه استاد آصف شرکت نمودند کمال تشکر و تبریک عرض می نمایم و از حضرت استاد در خواست دارم برنده را اعلان نمایند تا سرا پا در خدمتشان باشم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۴۹
        درود استاد آصف عزیز
        خسته نباشید
        معمولا سروده ها را به \\"جوششی\\" و \\"کوششی\\" تقسیم مینمایند
        ولی سروده های کمترین اکثرا \\\\"فرمایشی\\\\" است
        بدین معنی که یک آدم بیکار کنج دلمان لانه کرده و هر از گاهی چند بیتی میسراید و کمترین آنرا ارایه میکند
        بندرت هم \\\\"خواهشی\\\\" است
        بدین معنی که کمترین به این آدم بیکار میگوید بالاغیرتا آبرویمان را نبر و بداهه ای ،سروده ای،دوبیتی ،سپیدی چیزی بگو تا ارائه کنیم انگار نه انگار، نمی کند که نمیکند
        امسال محرم حتی او را قسم حضرت عباس دادیم
        حالیش نشد
        گریه و التما کردیم
        فایده نداشت
        ما را پیش اربابمان خار و زار نمود
        امید که سربراه شود و بداهه ای در این پست نفیس ارایه نماید
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        با درود
        تو ای مادر چراغ خانه ی ما
        یگانه گوهر دُر دانه ی ما
        نگاه تو چراغ دلفروزیست
        که روشن می کند کاشانه ی ما
        به حق باید که ما پروانه باشیم
        تومی گردی چرا پروانه ی ما
        وجود تو گل زیبای هستی
        که رونق مدهد گلخانه ی ما
        همیشه جای ما بر شانه ات بود
        بنه سر را کنون بر شانه ی ما
        بمان ای روشنی بخش شب تار
        کنار محفل مردانه ی ما
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود استادخوبم
        کاربسیارزیبا وجالبی است
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۴
        درود استاد حاج فکری عزیز و گرامی
        ابتکاری نو و زیبا
        امید که رب جلیل سعادت همراهی نصیبمان کند
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ای روشنایی بخش روح بی قرارم
        فانوس شبهای بلند سردو تارم
        مهتاب هم درپیش چشمم بی فروغ است
        حتی اگراینجا نباشی درکنارم
        سوزخزان درباورم معنا ندارد
        من باخیالت هم در آغوش بهارم
        می بافمت برداردل هرلحظه باشوق
        می گیرم ازچشمان تو الگوی دارم
        یادت که جادو می کند درمن دوباره
        رنگ تو می گیرد همه نقش ونگارم
        ای چلچراغ لحظه های کنگ وتاریک
        خورشیدگرما بخش فصل انتظارم
        دنیا میان مااگرهم دوری انداخت
        می مانم اما من سرقول وقرارم
        می سوزم ومی سازم اینجا باغم عشق
        درگیرودارجاده هاچشم انتظارم
        باجان ودل می خوانمت ازدورهردم
        فانوس شبهای بلند سرد وتارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باتشکر ازاستادان خوبم ملحق
        وآصف برای این کار زیبا خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک ادامه دارد........................

        احمدرضانظری چروده
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۴۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        به بهترین غزلی که در باب این عکس سروده شود جایزه ۴۵ روز اشتراک سامانه شعرناب تعلق می گیرید. تاریخ پایان مسابقه ۱۰ بهمن مدیر این برنامه ....................... عزیز میباشندخندانک
        معصومه عرفانی (عرفان )
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۱
        سلام استاد فکری بسیار هم عالیست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جناب نظری که به ظنز گرفتند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عیسی نصراللهی( تیرداد)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱
        سلام
        فی الفور یاد چراغ لاله و عشق افتادم و شعر تقدیمی زیر:


        عالم همه خون بوده و خون خواهد گشت/

        این دشت پر از لاله ، جنون خواهد گشت/

        خود سوخته را، آخر این قصه ی زشت/

        در قلعه ی رخ،مات و، نگون خواهد گشت/


        شعر از عیسی نصراللهی تیرداد
        علیرضا کاشی پور محمدی
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۴
        خندانک خندانک خندانک
        محمد دهقانی هلان
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱
        دود به پا کرد و چراغی گذاشت
        غم به دلم رىخت و داغي گذاشت

        لمس شكوفنده ی دستی که نیست
        بر دل من حسرت باغی گذاشت

        از قدم گم شده ای می وزید
        باد به هر ذره سراغي گذاشت

        روي تن ابر. شناور شد. و ...
        گوشه ی نمدار. اتاقی گذاشت

        شب شد و تكليف دلم روشن است
        دود به پا کرد و چراغی گذاشت

        بداهه ...

        خندانک

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۳
        درودها بر استاد گرانقدر و ارجمند ناب

        بسیار سپاسگزاریم از تلاش بی وقفه شما

        براستی استاد و مدیر بی نظیر و مهربانی داریم

        زنده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۷
        چراغی روشن شد در انجمن و محفل ما
        شاید دری گشوده شود به عمر بی حاصل ما
        خندانک
        فعلا یک بیت خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۹
        خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۳۴
        عزیزان ارزشمند
        درود برشما
        با تشکر فراوان از مدیر مدبر سایت شعر ناب حضرت استاد احمدی زاده \"ملحق\"
        که بنده را بعنوان مدیر این پست ابتکاری بسیار گرانسنگ معرفی فرموده اند
        معروضم
        تصویر انتخابی میتواند الهام بخش نکات خیلی ظریفی باشد و به نوعی
        سوق دهندۀ افکار واندیشه ها به زوایای پنهان آن گردد
        لذا خواهشمند است
        هرگونه برداشتی از این تصویر دارید ترجیحا درقالب غزل ارائه فرمایید.
        یقین دارم درپایان ،مجموعه ای نفیس از تراوشات ذهنی ادیبان معزز رقم خواهد خورد.
        بسم الله خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۰۷
        فانوس عشقت شب فروز محفل ماست
        در شام هـجرانت یگانه مشعل ماست

        دور از تو احــوالی پــریشان دارم امـــــا
        مصـــباح یادت همنشین این دل ماست

        خفتارگاهم بی وجودت سرد وخالیست
        لیــــکن سراج خاطرت در منزل ماست

        ای جــــان بیا تا روشــــنایی بیش گردد
        هرچــند انوار چراغت حاصل ماست

        از پرنــــیانِ خاطـــراتت بســـــتری نـرم
        گسترده در گنجینۀ آب و گل ماست

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۲۲
        درود بر استاد بزرگ جناب ملحق
        بداه ایی تقدیم می گردد
        امیدوارم مورد قبول واقع گردد

        در عمق دلم چراغ عشقت روشن
        مستانه برقصد دل و جانم در تن
        دانم که حضور تو بصیرم کرده
        جسم ات به غریبی و روان ات در من
        من بی تو چو تن بود که نی دارد سر
        گوش و لب و چشم من تو گشتی ای من
        هرگز تو نرو برون از این محفل جان
        تا روشنی ات فزون بگرداند تن

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        هما تیمورنژاد
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲
        هزاران درود بر شما جناب فکری گرانقدر

        با حضور تو شبم روشن تر از مهتاب شد
        عطر نگاهت نازنین گلبوتر از گلاب شد

        چشم دونرگس تو و خنده ی دلربای تو
        باده ی کهنه میشوندباده شراب ناب شد

        هر نفس ات فرشته گون میبردم به آسمان
        بی تو تمام آرزو خراب که در خراب شد

        بوسه براو که میزنی چو خنجری به سینه ام
        تمام جست و جوی من بوسه که بر حباب شد

        زقالب تهی شده پریده ام بسی زخواب
        بدون چشم تو جهان دقیقا اضطراب شد

        هما تیمورنژاد خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۱
        آن شب که بود شمع و چراغی و همدمی
        تا نیمه شب گذشت با آن یار نازنین
        گفتا بگوی دوست بدارم ترا زیاد
        گفتم که بیش دارمت از هر چه در زمین
        گفتا به بوس من که حقیقت شود عیان
        بوسیدمش چنان که مرا گفت آفرین
        گفتم که کشته ای به خدا من ز دیر باز
        بگذار تا چراغ کشم نیز من چنین

        فکر کنم کمی بی تربیتی شد و از سایت اخراج .
        خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹
        سلام و عرض ادب خدمت همه ی سروران گرامی و اساتید ارجمند...
        حقیر در تصویر فوق مشعله ای کوچک بر روی پارچه ی سفیدی دیدم که بنظرم کفنی است که بر قامت فرد یا افرادی پیچیده شده است...
        و هرچند زبان بنده الکن و شعر بنده ابتر
        لکن اینگونه خدمتتان عرضه میدارم:

        در خانه هوای سایه ها پیچیده
        در سینه‌ی خلق ناله ها پیچیده
        همواره برای انتخاب ، آزادیم
        بااینکه کفن به نخبه‌ها پیچیده
        از بهر علاجِ این تبِ بیداری
        شورای طبیب،نسخه‌ها پیچیده
        فاضل که نبودتاکه حکمی بدهد
        در محکمه بوی فضله‌ها پیچیده
        نومید نشد شعله ی تدبیر هنوز
        هر چند شده مسئله ها پیچیده

        (حسام الدین مهرابی ۳۰ دیماه ۹۴)
        معصومه عرفانی (عرفان )
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۰۸
        سلام استاد ارجمندم جناب آصف بزرگوار بنا به امر شما بداهه ای ناقابل سرودم
        نمیدانم تا چه اندازه مورد قبول شما قرار میگیرد

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        دلم را همچو آن لاله تو روشن کن در این شبها
        ندارم مونسی اندر قفس با او کنم نجوا
        برای من ببین درد است فراق و حسرت و آهم
        بگو ای خالق سبحان چه سازم با غم فردا
        دلم خون کرده این سوداگر گردون می بارم
        که از روز ازل دیوانه ام عاشق چو آن لیلا
        نشستم انتظارش تا بیاید در برم مجنون دیوانه
        نیامد لحظه ای آخر که ماندم من همه تنها
        بسوزد این دلم همچون چراغی تا سحرگاهان
        زند سو سو که ناگه می شود خاموش دل رسوا
        چه دنیای عجیبی از بر عاشق همه درد است
        توکردی زندگی را از برم هردم که بی معنا
        دل شب شد که بخت من ، سیه روزم سیه بختم
        بیا خاموش کن این لاله ی سرخ مرا یکدم تو ای جانا
        مسيحا الهیاری
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۱۵
        چراغ چشم تو را پروانه ميبايد شدن
        در حريم نور حق پروانه ميبايد شدن
        من به ظلمت ميزنم تاوان بي سامانيم
        در شكوه نور تو مستانه ميبايد شدن
        بي تو ايا ميشود اميد بودن ساز كرد
        در نگاه روشنت جانانه ميبايد شدن
        بي تو اي روشن ترين باران شب
        همدم ويرانه و غم خانه ميبايد شدن
        سرخي اين دامن از پهناي نور چشم توست
        گر نباشد نور در ويرانه ميبايد شدن ..

        تقديم همين الان يهويي خندانک
        حمیدرضا کشیتی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۸
        چراغ من ماه تابان است

        چراغ راه تو در دست تو

        منت گذار تو و آدم هاست....

        بداهه خندانک


        کشیتی
        نجمه طوسی (تینا)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۸
        سلام بر شاعران محفل ادبی شعر ناب

        در این تصویر فانوسی نفیس است
        که سوخت داخلش عین گریس است


        نگاهی می کنم بر ظاهر آن
        تنه از آهن و شیشه سیلیس است

        به نورش خیره ام مانند خورشید
        برای مردمان مثل انیس است


        بداهه گویی من شد مهیا
        مدیرش آصف و فکری رییس است

        به شعر فارسی حرفی نوشتم
        زبان من روان است وسَلیس است


        سرم بند غزل گفتن شد و وای
        غذای امشبم حتما سوسیس است
        عباس یزدی (طوفان)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        هجر تو و دل من دیگر نمانده طاقت
        چون شمع بی فروغی میسوزم از فراغت

        سوز دلم ز هجران روزی رسد به پایان
        اما بدان در آنگه من مرده ام ز داغت

        می سوزم و ز سوزم روشن کنم فضا را
        یک گوشه می نشینم راهی بده به باغت

        در باغ پر گل تو پیچیده عطر نرگس
        هرچند که جا ندارم در فوج چلچراغت

        با گوشهء نگاهی روشن نما جهانی
        چون کرم شب تابی؟ تابد در این بلاغت

        فانوس خسته جانم در التهاب (طوفان)
        خود روشنی ببخشا گیرم ز ره سراغت
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۷
        چراغ محفل ما هنوز بیدار است
        اطراف آن پروانه ها بسیار است

        سپیده آمد و شب رو به پایان است
        ماهتاب دلم منتظر دلدار است

        شعله ها برکشید در چشمهای خیال
        حوض چشمانم مست و هوشیار است

        شب به پایان آمد و سحر نزدیک است
        چراغ روزگارم همچنان در تکرار است
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۱
        درود مجدد

        این چراغ ها خیلی بر گردن پیشرفت و ارتقای علم بشریت حق دارند. بسیار اساتید و دانشمندان که دود چراغ خورده اند و ...

        نوری که از این چـــراغ برمی تابد
        پندیست که بر کاسه ی زر می تابد
        بر گــردنِ پیشرفتِ مان حق دارد
        حقی که به ذمه ی بشر می تابد

        خندانک خندانک خندانک

        یک طنز هم تقدیم می کنم برای کسب امتیاز بیشتر خندانک

        بر تیره ی شب وسعتِ فانوس بده
        امید به این نـگاهِ مـایوس بـده
        در مصرفِ سوخت صرفه جویی باید،
        فوتش کن و تاریک بشه ، بوس بده !

        خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۶
        سلام بنده به جزئیات نام کسی مستقیم اشاره نکردم برای من مثل اب خوردنه پیدا کردن اون ادمها ...



        باشه استاد شما کم خودار بودن ما را ببخشید ...نمیخواستم صفحه قشنگتون وارد حاشیه بشه من تنها میخواستم اطلاغ بدم ببخشید من از صفحه تون عذر میخوام
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۴۲
        سلام وعرض ادب وارادت خدمت دوستان عزيز بداهه سراخندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۴۳
        ﭼﻪ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﻦ
        ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﻦ


        ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻡ .ﻭﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ
        ﭼﻪ ﺯﺟﺮﯼ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ


        ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻕ ﺗﻮ \" چراغ عشق \" روشن شد
        ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺩﻣﺎﺭ ﻣﻦ


        ﭘﺮﺳﺘﻮ ﻭﺍﺭ ﺑﺮﺑﺴﺘﯽ ﺑﺴﺎﻁ ﮐﻮﭺ ﺭﺍ، ﺍﻣﺎ
        ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻭﺩﯾﺎﺭ ﻣﻦ


        ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ، ﻣﺤﺒﺖ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﺮﺩﻡ
        ﻭ ﺁﺧﺮ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺷﺪ ﺑﻨﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺯﺍﺭ ﻣﻦ


        ﻋﺰﯾﺰﻡ،ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ،ﻋﺸﻘﻢ،ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﮐﻮ؟
        ﺑﺒﯿﻦ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻦ



        تقديم بااحترام زهراضيايي خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۷
        قلب ها را من نوازش کرده ام
        با دل هر یک ستایش کرده ام

        از درون ابرها پُر گشته ام
        بر دل عشاق بارش کرده ام

        رهنمایم یک \" چراغ ساده \" بود
        با نگاهش من نیایش کرده ام

        ای تبسم بر لبت بوسه بکار
        خود که می دانی، بخشش کرده ام

        تقدیمی خندانک خندانک و عرض تشکر خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۲۸
        سلام بر همۀ نابیان عزیز
        الی الخصوص دوستان شرکت کننده در مسابقۀ یک عکس یک غزل
        ممنونم که این پست را مورد تفقد قرار داده اید
        میدوستمتان فروان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سروده ای دیگر مرتبط با تصویر پست
        تقدیم شما

        تو از فانوس می بینی ضیایی
        و از ظاهر نقوشی مینمایی

        چوگفتی از تنه،ازشیشه،ازنور
        یقین شد با تجسم آشنایی

        نکردی یادی ازبطن و وجودش
        که چون؟برخاست از او روشنایی

        چراغ و نفت و نورش آشکاراست
        ولیکن آلتی دارد خفایی

        همه اسباب را نیکوشمردی
        نکردی ازفتیله ماجرایی

        چراغ و نفت وشیشه،بی فتیله
        نمیبخشد به ماتابنده جایی
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۳۵
        درود بر هردو استاد بزرگمهرم خندانک خندانک
        چقدر دیر به این پست زیباااا رسیدم خندانک

        اما کار بسیااار زیبااا و ارزشمندی است خندانک خندانک خندانک خندانک
        بروم اشعار ناب دوستان را بخوانم...


        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱
        چراغ آوردم از مهدي عاطف راد براي فروغ فرخزاد خندانک
        چراغ آوردم
        چراغ همدلي اي مهربان‌ترين همراه
        كه در كرانه‌ي تاريك رازهاي شبانه
        به سوي صبح‌دم سرنوشت در سفري
        در آرزوي رهايي
        و از نهايت اندوه خويش مي‌گذري
        به جست‌وجوي مسرت.
        چراغ آوردم
        چراغ شب‌شكن و ظلمت‌افكن الفت
        چراغ مهر و رفاقت
        كه بر فروزي‌اش اي يار با فروغ نگاه هميشه بيدارت
        و راه بگشايي
        به روشنايي شادي در اين شب اندوه
        و راه بنمايي
        به روشنايي اميد در سياهي يأس.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين شب نفرت
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق رابطه‌اي‌ست
        ميان اشك و تبسم پر از سرود و سكوت
        ميان رنج و مسرت پر از طلوع و غروب
        كه از يقين صفابخش رنگ مي‌گيرد
        و در كدورت ترديد رنگ مي‌بازد
        وعشق عاطفه‌اي‌ست
        به رنگ روشن رؤيا
        كه پس زمينه‌ي آن رازهاي سبزابي‌ست
        و در صداقت آيينه‌وار آن پيداست
        مسير آن سفر دوردست در اعماق
        به سوي نقش و نگار پرندوار اميد
        در آن سوي خورشيد.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين غروب عبوس
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق پنجره‌اي‌ست
        گشوده بر افق دوردست بيداري
        نشسته بر سر راه دراز هشياري
        كه بر سكوت شب مرگ چشم مي‌بندد
        و بر تولد باران در اين كوير سترون
        و بر شكفتن گل‌بانگ مي‌گشايد چشم
        پر از ترانه‌ي جاري شدن
        و عشق روزنه‌اي‌ست
        كه بر نگاه درون‌كاو مي‌گشايد راه
        و مي‌نماياند
        به چشم شب‌زدگان روشني فردا را
        پر از طليعه‌ي شادي
        و در عبور از آن
        پرنده راه به آفاق دور مي‌يابد
        و اوج مي‌گيرد
        به سوي دورترين ارتفاع آزادي.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين سياهي سرد
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق حادثه‌اي‌ست
        روان به سوي ضرورت ز كوره‌راه تصادف
        كه مي‌دهد به هياهوي زندگي معنا
        و مي‌دهد به معماي زيستن پاسخ
        و خواب فرقت از او مي‌شود پر از رؤيا
        سوآل‌ها همه از او جواب مي‌گيرند
        سكوت‌ها همه از او سرود مي‌گردند
        ستاره‌ها همه از او فروغ مي‌يابند
        و عشق خاطره‌اي‌ست
        ز دوردست‌ترين لحظه‌هاي يكتايي
        پر از تلاطم احساس‌هاي موجاموج
        پر از هماوايي
        كه از نهفته‌ترين عمق روح مي‌جوشد
        و در كرانه‌ي پيوند مي‌شود جاري
        پر از ترانه‌ي همراهي.
        چراغ آوردم
        چراغ روشن اميد تا برافروزيش
        فراز راه شب‌آوارگان سرگشته
        فراز راه دل‌افسردگان سردرگم
        و راه بنمايي
        در اين شب دل‌گير
        در اين سياهي بن‌بست ره نوردان را.
        چراغ آوردم
        چراغ روشن انديشه‌هاي خودآگاه
        چراغ آوردم
        چراغ همدلي اي مهربان‌ترين همراه.
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۵۳
        با سلام و عرض خسته نباشید
        بداهه

        با اینکه عاشقانه ترین حس ِ باوری
        در آسمان ِ خوب ِ تغزّل ، شناوری
        در سفره ای برنگ شقایق بنام ِعشق
        آتش زدی فتیله ی فانوس ِ دلبری
        یک آسمان ستاره بنام تو کرده ام
        کی میدهی بشورش ِ دل اذن ِ رهبری
        در تار و پود ِ یک غزل ِ داغ و آتشین
        با من بیا به مرکز ِ محراب ِ برتری
        مثل ِ هجوم ِ بوی بهاران و عطر یاس
        هی می زنی بخلوت ِ اندیشه ها سری
        وقتی میان ِ بغض ِ قلم شور ِ عاشقی ست
        مثل نفس ضمانت ِ هر بال و هر پری
        امشب بیا بخلوت ِ آئینه های نور
        تاکی به عشق ِ شعر طلا جنگ ِ زرگری

        تقدیم با مهر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۱
        چقدر قشنگي آصف به نور ميماني
        ميان سينه تنگم به شور ميماني
        پشت آن عينك تاريك جهان خوابيده
        توي چشمان قشنگت زمان خوابيده
        نفس ات عطر مسيحا دارد
        كور چشمي ز تو بينا دارد
        آيه هاي تو به تنديس دلت حك شده است
        مهر دل پاك تو الحق كه مرا تك شده است
        باش تا در سايه ات آرام گردد آسمان
        مرده اي جان گيرد از دست بلندت ناگهان ...تقديم استاد كلام



        مسيحا الهیاری
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۹
        قد رعناي تو را هيچ جواني نه ندارد
        شير را پير شدن هيچ زماني نه ندارد
        مرد بسيار بديدم به زمين ميداني
        عاشقي صادق و آصف كه جهاني نه ندارد
        اين دل سنگ مسيحا پيش تو چون موم است
        هيچ كس عطر تو را هيچ زماني نه ندارد ........عشق من اصف
        رضا نظری
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۳
        سلام و عرض ادب خدمت شاعر عزیز و دویت داشتنی جناب آصف
        پست بسیار زیبایی ست، حیف که حقیر غزل سرا نیستم، اما غزل های نابی از دوستان خواندم. دست مریزاد و خسته نباشید
        علی غلامی
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۲۵
        سلام جناب استاد آصف گرانقدر
        ممنون و سپاسگزارم بابت زحمات ارزشمندتان و دیروز گلوله بود و امروز غزل...اما هر دو هستند ارزشمند... خندانک خندانک خندانک خندانک
        من به چراغ زل میزنم و می گویم....

        شب بود و مانده بودم در شاه بیت آویزان غزل
        بیت ها می آمد به یادم در آخرین بیت آن غزل

        خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۷
        هو الجمیل
        جمیعا سلام
        باسپاس محضر محترم عزیزان ارجمند
        خانمها و آقایانی که با ارسال آثار ارزشمند خود ضمن شرکت درمسابقه یک عکس یک غزل، سهم بسزایی در پربارشدن این مسابقه ایفانمودند.
        بعرض میرساند
        باوجود دشواری درانتخاب بهترین غزل ارسالی ازمیان آنهمه آثار زیبا
        و با نگرش به اینکه تنهایک نفر برای اعطای جایزه گزین میگردد
        درنهایت بابررس تمام جوانب کار
        دراسرع وقت نام برندۀ این مسابقه اعلام خواهدشد
        باتشکر مجدد از حضور فعال شما سروران عزتمند خندانک خندانک خندانک
        بجاست
        دراینجا از هدایت و همراهی همه جانبۀ مدیریت محترم سایت ادبی شعرناب
        حضرت استاد حاج سید فکری احمدی زاده\"ملحق\"کمال قدردانی را داشته باشم.
        شایان ذکر است دور دیگر این مسابقه با موضوعی تازه بزودی برگزار خواهد
        شد
        میدوستمتان فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        با تقدیم احترام
        ارادتمند آصف
        حسین راستگو
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۴۵
        درود بر استاد گرانقدر جناب آصف
        رد می شدم گفتم سلامی عرض کنم و بیشتر از یک بیت نیامد
        این هم تقدیم شما

        نگاهت سقف را اندازه می گیرد تو می لرزی
        فرود آید حباب شیشه می میرد تو می لرزی
        خندانک
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۳
        درود فراوان به استاد ارجمندم جناب آقای آصف عزیز
        بزرگوار بسیار انتخاب شایسته وبجائی سید بزرگوار
        جناب مدیریت انجام داده حقیر هم که توان سرودن
        شعر درحد شایستگی جنابعالی ودیگر اساتید این سایت
        ندارم لیکن یک غزلی ناقابل که قدر مسلم نارسائی زیادی
        هم از لحاظ وزن وقافیه دارد تقدیم میدارد
        چراغی دردلم مانند فانوس
        به زیبائی زند طعنه به طاووس

        همه نورش زعشق یار باشد
        فروزان کن تو نورش را ومحروس

        همیشه نور دارد عاشقستم
        نمیباشم ریا کار و نه سالوس

        کتابی را به اسم عشق دارم
        ندارد واژه اش را هیچ قاموس

        تضادش جهل باشد خوب دانم
        گهی افتد به رویم همچو کابوس

        مرا معشوق میباشد عزیزی
        زعشقم می خورد هر کس چه افسوس

        ببار ای ابر رحمت عشق دائم
        نباری هم نباشم هیچ مایوس

        بکن گمنام را باعشق دمساز
        رود شاه خراسان را به پابوس.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۰۷
        با سلام و عرض پوزش دير رسيدم خندانک
        با ديدن اين چراغ ياد آيه 35 سوره نور افتادم و آنقدر اين ايه را دوست دارم
        با خود گفتم بداهه اي در مورد اين آيه اهدا كنم .
        آيه ترجمه را هم تقديم ميكنم به شما عزيزان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
        ترجمه:
        خدا نور آسمان‌ها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى، و آن چراغ در شیشه‌اى است. آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى‌شود. نزدیک است که روغنش -هر چند بدان آتشى نرسیده باشد- روشنى بخشد. روشنىِ بر روى روشنى است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى‌کند، و این مَثَل‌ها را خدا براى مردم مى‌زند و خدا به هر چیزى داناست. (ترجمهٔ فولادوند)
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خدا نور آسمان و زمين است
        ز نورش عالمي اندر يقين است
        مثال نور او همچون چراغيست
        چراغش در درون چلچراغيست
        چراغي است اندرون يك زجاجه
        كه گويي اختري باشد تو گنجه
        منور گشته نوري را به نوري
        هدايت ميكند چشمان كوري
        مثلها ميزند بهر هدايت
        خداست عالم به هر چي در نهايت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹
        با سلام خدمت جناب استاد ملحقِ عزیز
        و تمامی یارانِ همراه خندانک
        قدردانِ زحمات استاد ملحق هستم که
        از طریق این پست و این عکس ؛ فرصتی
        را برای با هم بودن در اختیار ما قرار دادند.
        خندانک ......... خندانک .......... خندانک .......... خندانک .......... خندانک

        بداهۀ تقدیمی من که با الهام از عکس سروده شد:

        در دل چراغِ یادِ تو هر شب فروزانست
        انـوارِ آن در آسِمــانِ سیـنـه تـابـانست
        ویـرانۀ دل می شــود آبـاد بـا یـادت
        جان از شمیم ِعشقِ تو لبریزِ ایمانست
        صحرایِ سینه درفراقت پُرعطش گشته
        چشمم ولی درحسرتِ تو خیسِ بارانست
        گرچه مسیرِ زندگی سختست و جانفرسا
        با عشقِ؛هر سختی برای من چه آسانست
        دوزخ مرا با توچو گلشن دلکش و زیباست
        بی تو ولی باغِ بهشتم همچـو زندانست
        گر کوله بارِ طاعتم خالیست ؛ باکی نیست
        چون گنجِ عشقِ تو درونِ سینـه پنهانست

        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۱
        سلام و درودی مجدد بر همۀ یارانِ همراه خندانک
        بداهۀ دیگری با الهام از عکس تقدیم شما عزیزان:

        چراغِ عشق را گـر بـرفروزی
        ز جانت تیـرگیهـا را بسـوزی
        به نور و روشنایش می توانی
        نظـر بـر منظـرِ جانان بـدوزی
        گرفتــارِ خودی یک عمـر گشتی
        رها باش ازخود اینک چند روزی
        دلت روشن ز نـورِ عشق گـردان
        بشـو فـارغ ز رنجِ کینه تـوزی
        مترس ازعشق و دل بسپار برآن
        چـرا در بنــدِ حسـرتهـا هنـوزی؟

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳
        با سلام و درودی خدمت همۀ عزیزانِ همراه خندانک

        گرچه مسابقه تحت عنوانِ یک عکس و یک غزل
        برگزار میشه ؛ اما با دیدن مجدّدِ عکس ترانه ای
        به ذهنم رسید که تقدیم شما نازنینان می کنم :

        چــــراغِ خیـــالـت هنــــوزم مـــدام
        تــویِ ذهــنِ مـن روشـــنِ روشـنــه
        هنـــــوزم بــه شــوقِ کنــــارت بـودن
        تــوو سینــه دلــم بـال و پـر می زنه
        *
        از اونروز که روشن شده این چراغ
        مثـه اینــه نــورش بـه دل تــابیده
        دیگه قلبِ من سرد و تاریک نیست
        چه گـــرمای خوبی به دل بخشیده
        *
        مبــــــــادا فـــرامـــوشی از راه بیــــاد
        چراغِ خیالت خاموش شه یه وقت
        اگه یـــادت از خاطـــرم پاک بشه ؛
        میشه زندگیم نازنینم چه سخت!
        *
        نمی ذارم هــــــــــــرگـــز بـری از نظـر
        نبــــــاشی اگــــــه ؛ زنـــدگیـم خــالیـه
        حضــــــــــورت بــــــرام عیـنِ آرامشه
        دلــــــــم با تو سرتاپا خوشحـــالیه

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۳۲
        با عرض سلام و ارادت خدمت همۀ شرکت کنندگان در مسابقه؛
        بداهۀ دیگری با الهام از عکس؛ تقدیمِ شما:

        تا کِی نگارا چشمِ خود بر در بدوزم؟
        در فرقتت همچون چراغِ لاله سوزم؟
        تــا مـدّتی دیگــــــر ؛ اثـــــر از مـن نـبـیـنـی
        برف عمر وهجرِانت چوخورشیدِ تموزم
        بـــازآ و بــنـگــــــــر نــازنـینــــم کـز فـــراقـت ؛
        چون شب شده درحسرتت افسوس روزم
        آزرده ای گــر چـه ز بی مهـــری دلــم را ؛
        دلبـستـۀ پیمـــــــانِ عشـــــقِ تـو هـنـــــــــــــوزم
        در دامِ حســرتهــا چـــرا پابنــــد مانــدن؟
        بـــایــد چـــــراغِ آرزوهــــــــــا بــرفُـــــــروزم

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۵
        با تشکری مجدد از استاد ملحق عزیز بخاطر برپایی این
        مسابقه و با درودی دوباره بر استاد آصف گرامی بخاطرِ
        قبولِ زحمتِ مدیریت این پست ؛ سرودۀ بداهۀ دیگری را
        که با الهام از عکس سروده ام تقدیم می کنم :

        روشن چراغِ آرزو چون در دلم شد؛
        ناگه فروغش رهگشــایِ مشکلم شد
        آمد به پـایـان ســـردی و تـاریکیِ دل
        پُر رونق از نور ِحضورش محفلم شد
        بـــر پــرتگـــــاهِ نــا اُمیــدی تــا رسیـدم ؛
        اُمّیدِ وصلش سر رسید و حائلم شد
        از بنـدِ حسرتهــــای این عـالــم رهیدم
        شور و نشاطِ بینظیری حاصلم شد
        از سحرِ عشق و با دعای نیمه شبها
        قـلـبِ نگــــــــارِ نــازنـیـنـم مــایـلــــــم شـد
        چشم انتظــار لطفِ او یک عمر بودم
        صدشکر لطفش ناگهانی شاملم شد

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۶
        با سلام و درودی مجدد خدمت همۀ یاران همراه خندانک
        علیرغم اینکه بخوبی واقفم در این مسابقه کیفیت مهمه نه کمیّت ؛
        ولی بخاطر علاقۀ شدیدم به بداهه و بداهه سرایی؛ بداهۀ دیگری را
        در رابطه با عکس سروده ام که تقدیم شما دوستان می کنم :

        آیینه وَش یاری مـرا همراه و یارست
        از شوقِ رویش دل دمادم بیقرارست
        تـا بـا منست این مهــربــان یـارِ دلـآرام
        با غیرِ او دیگر دلِ من را چه کارست؟
        همچون چراغی نور می بخشد به جانم
        از شعلـۀ عشقش دلِ من پُر شـرار است
        شادم که افتادم به دامش همچو صیدی
        از بندِ عشقش کی مرا قصدِ فرار است؟
        زیبــا گُــلِ من چون گُــذارد پـا بـه هـر سـو
        خوشبو ز عطـرِ جانِ او هر رهگذار است
        جز حکمِ او کِی سر نهـم بـر حکـمِ دیگــر؟
        در مُلک دل او پادشــاه و شهسوار است

        به امید خواندن بداهه های جدیدی از دوستان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0